Zinaida Mirkin - بیوگرافی، زندگی شخصی، عکس، علت مرگ، اشعار، کتاب ها، افسانه ها، گرگوری پومرانز

Anonim

زندگینامه

نام Zinaida Mirkinina به خبرنگاران نثر و شعر روسی شناخته شده است. زن مشغول به نوشتن، ترجمه ها و فعالیت های پژوهشی در زمینه ادبیات، معروف به مجموعه اشعار معنوی شد. موتیف غالب خلاقیت، تقریبا در هر کار کشف شده، توسعه معنوی و جاودانگی روح انسان بود.

دوران کودکی و جوانان

Zinaida Alexandrovna Mirkin در زمستان سال 1926 در پایتخت اتحاد جماهیر شوروی در خانواده از نمایندگان انقلابی جوان ملیت یهودی متولد شد. پدر الکساندر آرونویچ عضو حزب RCP (ب) و یک شرکت کننده در جنبش زیرزمینی بود که در پایتخت آذربایجان مستقر بود. مادر الکساندر الولوف در جوانانش به صفوف VLKSM پیوست و سپس از دانشکده اقتصاد دانشگاه شهری فارغ التحصیل شد و در تخصص کار کرد.

Grigory Pomeranz و Zinaida Mirkin در جوانان

در زندگینامه شعر، او نوشت که خاطرات واضح ترین دوران کودکی، فضای عصر لنینیسم بود - ایمان به فتح سوسیالیسم غیرممکن بود که هیچ چیز را لرزاند. علیرغم این واقعیت که خانواده زندگی می کردند متولد نمی شوند، دختر همه چیز شما را نیاز داشت. در سالهای تحصیل در مدرسه ابتدایی، او مشکلات را تجربه نکرد.

در سال 1937 وحشتناک، زمانی که هرج و مرج در سراسر محیط میرکینا آمد، والدین به دلیل دستگیری های باقی مانده بدون عزیزان، به دختران خود کمک نکردند و به دختران خود کمک کردند. مامان گفت که لازم بود از کسانی که متوجه شدند که اجدادش دشمنان مردم هستند، حمایت می کنند و از افرادی که با بدبختی برخورد می کنند دور نیستند. سپس دختر اول فکر کرد:

"آیا جهان موجود است، کجا واقعیت و ایدئولوژی در یک درگیری دائمی بوده است؟"

در سال های سخت جنگ وطن پرستانه بزرگ، که در ژوئن 1941 آغاز شد، همراه با بزرگترین Zinaida به تخلیه سقوط کرد. در مدرسه نووسیبیرسک، تحت تاثیر معلمان، یک دختر 16 ساله استعداد را برای ادبیات نشان داد. او تبدیل به سردبیر روزنامه دیوار کودکان شد، که محبوب مردم بود که برای جلوی جلوی کار می کردند.

در سال 1943، خانواده به پایتخت بازگشتند و میرکین وارد فیلد فلفل دانشگاه ایالتی مسکو شد. در دوره های اول، دختر تردید کرد که این حرفه به درستی انتخاب شده است. او فکر کرد که بشردوران نمی توانند به کشور کمک کنند که با رژیم هیتلر دمار از روزگارمانندورند و برنامه ریزی کرده اند تا فیزیک یا مهندس را بازآموزی کنند.

این نظر تغییر کرد زمانی که پروفسور دانشجویان را با ادبیات هنری و الهیات کلاسیک معرفی کرد. پس از خواندن عهد عتیق، شاعران آینده و مترجم اهمیت چنین چیزی را به عنوان یک روح متوجه شدند و ایمان به خدا در زندگی خود را بگذارند.

در همان دوره، Zina، که فرصتی برای بازدید از کنسرواتوار داشت، بزرگترین آثار موسیقی گذشته را شنید. خلاقیت P. Tchaikovsky، L. V. بتهوون و I. S. Baha نقش مهمی در شکل گیری یک فرد ایفا کرد.

در سال های دانشجویی، شعرهای اول از قلم Mirkinina بیرون آمد. ریز عکسها داخلی در پایه های توصیف دنیای رنج منعکس شد. در خارج از آن، سرگرم کننده ظاهری و بی رحمانه، Muscovite دردناک Ikala پاسخ به سوالات مهم است. در جوانان خود در روح، شک و تردید، کودتایی بود، و قلب به خداوند متعال تبدیل شد.

تلاش برای انتقال به دیگران، آنچه ناگهان افتتاح شد، Zinaida در سراسر دیوار سوء تفاهم آمد. پس از حفاظت از دیپلم، افسردگی مانع افسردگی شد، که موجب بیماری طولانی شد و شاعر را با یک فرد معلول مادام العمر ساخته بود.

ایجاد

میراث خلاق میرکینا می تواند آیات دانشجویان نابالغ را محدود کند. برای 5 سال، زنجیر به رختخواب، دختر نمی تواند ایجاد کند. هنگامی که دولت بهبود یافت، فارغ التحصیل MSU دوباره کار کرد، اما آثار منتشر نشد، زیرا موضوعات مذهبی در کشور مورد استقبال قرار نگرفت، جایی که ایدئولوژی اصلی کمونیسم بود، نادیده گرفتن وجود خدا بود.

برای زنده ماندن، Zinaida شروع به ترجمه اشعار روسی شاعران از جمهوری های شوروی، و همچنین سایر کشورها کرد. در اواسط دهه 50، مجموعه ای از شعر صوفی در کتابشناسی پایتخت ظاهر شد که شامل آثار نویسندگان مانند Rainer Maria Rilke و Rabore Tagore بود.

در دهه 1990، به دلیل این واقعیت که جامعه به مذهب تبدیل شد، میرکین شروع به تولید کتاب های نویسنده کرد. نور مجموعه مجموعه ای از اشعار "از دست دادن زیان"، "استراحت دانه"، "ساعت شفاف" و "اصلاح صدا" را دید. تبدیل به نثر، یک زن که دارای فانتزی نامحدود بود، داستان های سحر آمیز را برای مجموعه ای از "داستان های پری آرام"، و همچنین عاشقانه فلسفی درباره زندگی به نام "دریاچه سالکلن" نوشت.

Zinaida Alexandrovna در محافل ادبی، به عنوان یک محقق صالح و تبلیغاتی می دانست. پس از مطالعه کار کلاسیک های روسی و خارجی، او یک مقاله و مونوگراف "کلیسای نامرئی" را "در سایه برج بابلی"، "آتش و خاکستر" و "مقدس مقدس" منتشر کرد.

در سال 2000، علیرغم سن پیری، میرکین همچنان به طرفداران شعر معنوی با آثار Heartfelt ادامه داد. نسخه های مختلف روسی چنین مجموعه ای از اشعار را به عنوان "یکی به یک"، "جلسه بی پایان"، "Negasnutant Dali" و "فقر پر برکت" صادر کرد.

زندگی شخصی

در دهه 1960 در زندگی شخصی Zinaida Alexandrovna، بزرگترین رویداد رخ داده است. فیلسوف و نویسنده Grigory Solomonovich Pomeranz به طور غیر منتظره به کلبه وارد شده است. هدف از این بازدید، جمع آوری اشعار برای آلمناک الکساندر ایلیچ گینزبورگ "Syntaxis" بود. شاعر، در دایره دوستان، آثار خود را نشان داد، یک مرد 42 ساله را فتح کرد، به لطف لباس های شیک و Chapelur متراکم به نظر می رسد مانند یک مرد جوان با عکس باستانی.

میرکینا به یاد می آورد که اولین جلسه جذابیت را احساس کرد و در عین حال، متقابل همدردی را متوجه شد. ازدواج بین مردم، با نیمی از دوستانی که یکدیگر را درک کردند، در سال 1961 اتفاق افتاد، و از آن زمان، شوهر و همسر هرگز از هم جدا نشد.

بومی مسکو، به طور مداوم در حال افزایش، احساس اهمیت و نیاز به. با تشکر از نارنجی، علیرغم فقدان فرزندان مشترک، devotee باقی مانده و وفادار، به یک عقیده خلاق رسید. هنگامی که فیلسوف گفت همسر:

شما خودتان را در چگونگی نوشتن خود یافتید، اما من نیستم. من خودم را در چگونگی زندگی مثل من دوست داشتم "- و این کلمات اصلی در زندگی او بود.

مرگ

پس از مرگ شوهرش در فوریه 2013، Zinaida Aleksandrovna بیماری را تشدید می کند که از او در جوانان رنج می برد. میگرن مانع حرکت در اطراف آپارتمان شد، با عزیزان ارتباط برقرار کرد و ایجاد کرد.

در سپتامبر 2015، شاعران در خانه خود در مسکو درگذشتند. در مورد علل مرگ، بستگان و آشنایان تصمیم گرفتند صحبت نکنند.

میرکین در قلمرو گورستان Danilovsky در ناحیه اداری جنوبی پایتخت، در کنار قبرها دفن شد، جایی که پدر و مادر و همسر گرگوری پومرانز دروغ می گویند. مراسم خداحافظی توسط نویسندگان و شخصیت های عمومی و همچنین افرادی که به خلاقیت نویسنده، مترجمان و شاعر بی تفاوت نیستند، حضور داشتند.

کتابشناسی - فهرست کتب

پروسه:

  • 1990 - "مقدسین مقدس"
  • 1991 - "سه گوزن"
  • 1991 - "حقیقت و دوقلوهای او"
  • 1995 - "Lake Saliklen"
  • 1993 - "آتش و سوله"
  • 1995 - "ادیان بزرگ جهان"
  • 1996 - "در Koston Dwarves"
  • 1999 - "کلیسای نامرئی"
  • 2004 - "سایه برج بابلی".
  • 2005 - "مقابله با وزن نامرئی"
  • 2005 - "چراغ های منفی"

شعر:

  • 1991 - "از دست دادن تلفات"
  • 1994 - "باران صلح"
  • 1995 - "صدای لشون"
  • 1999 - "ساعت شفاف"
  • 1999 - "لباس تنگ من"
  • 2002 - "یک به یک"
  • 2003 - "جلسه بی پایان"
  • 2005 - "از سکوت"
  • 2005 - "مذکور دالی"
  • 2010 - "فقر پر برکت"

ادامه مطلب