عشق Kosmodemyanskaya - بیوگرافی، زندگی شخصی، عکس، علت مرگ، "داستان Zoe و Shura"

Anonim

زندگینامه

در اطلاع از مرگ پسر پسر، عشق Kosmodemyanskaya در پایان به عنوان خوانده شده خطوط - "شما به مادران گران قیمت ترین آنچه که آنها داشته بود - فرزندان خود را." آموزش دو قهرمان، او در روزهای اخیر با خاطرات آنها زندگی می کرد. و همچنین یک کتاب برای به یاد آوردن فرزندان خود نوشت.

دوران کودکی و جوانان

مادر Zoe Kosmodemyanskaya در تاریخ 21 سپتامبر 1900 متولد شد. اولین سالهای زندگی در روستای Chernivka (استان تامبوف)، و سپس، همراه با پدر و مادر خود، او را به پلیس راهنمایی و رانندگی فرستاد. دختر در یک خانواده بزرگ رشد کرد. پدر به عنوان یک نویسنده ولاست کار می کرد، هرچند او خود را آموزش نداد. اما Timofey Semenovich Churikov تمام وقت آزاد خود را برای کتاب صرف کرد.

مادر یک زن بی سواد بود، حتی الفبای تا زمان مرگ او نمی دانست، بلکه در عین حال بر یادگیری مدرسه برای وارثان اصرار داشت. او خود را از سپیده دم به سپیده دم در اقتصاد و تربیت شش فرزند مشغول به کار بود. "نور، غیر قابل قبول - تاریکی را آموخت،" گفت: Gibbing Zoe Kosmodemyanskaya و نوه های او.

سه سال اول یادگیری Lyuba در مدرسه Zemstvo برگزار شد. سپس پدر دختر را در کیرزنوف برد، جایی که دختر به عنوان یک ژیمناستیک تبدیل شد. این سالها در حافظه خود به عنوان گرم ترین، از جمله به لطف معلمان حفظ شده است.

معلم زبان و ادبیات روسی الیزابت آفاناسویو، بر روی یک ژیمناستیک جوان، یک تصور ناخوشایند را انجام داد. در حال حاضر بومی روستای Chernivka متوجه شد که او می خواهد با این حرفه نجیب زندگی کند.

در جوانان خود، عشق استعداد را در نقاشی نشان داد. اما به دلایلی او حتی می ترسید که اعتراف کند که او قادر خواهد بود توانایی ها را تحقق بخشد و تبدیل به یک هنرمند شود. با لذت بزرگ، او به معلم گوش داد، که علاوه بر قوانین رنگ و نسبت، عشق به هنر را تحریک کرد.

پس از فارغ التحصیلی از Gymnasium Churikov بازگشت به والدین. کمک به پدر و مادر با اقتصاد مورد نیاز بود. هنگامی که انقلاب اکتبر آغاز شد، برادر بزرگتر دختر با یک داوطلب در ارتش سرخ رفت و خواهر به خواهر دستور داد. عشق به وزارت آموزش و پرورش رفت و از آنجا به انتصاب رفت و به روستای Solovyanovka رفت، جایی که بیوگرافی کارگریش در نقش معلم ابتدایی آغاز شد.

فعالیت کار

در روستای Solovyanovka، فارغ التحصیل ژیمناستیک Kirsanovskaya با شور و شوق شروع به دور زدن کلبه ها و آشنا شدن با بچه ها و والدین. با یک معلم جدید دوستانه صحبت کرد. با این حال، بسیاری از مردم در مورد دیپلم برای دختران منفی بودند، معتقدند که آنها فقط باید بتوانند چرخش و طبخ کنند.

اما در درس اول، هر کس که زمان برای بازدید از عشق Timofeevna ظاهر شد. معلم آسان نبود که به طور همزمان دانش آموزان را که در سن آنها متفاوتند یاد بگیرند. اما هنوز هم از چنین شغلی شادی را تجربه کرده و ناراحتی ترسناک بود، زمانی که شش ماه بعد مجبور به بازگشت به پلیس راهنمایی و رانندگی آسپن شد.

برای فرزندان خود، Kosmodemyanskaya اولین معلم در روستای بومی خود بود. به طور موازی از موسسه آموزشی فارغ التحصیل شد. پس از آن، هر جا که مادر زویا و الکساندر زندگی می کردند، او به دنبال یک تماس، افزایش نسل آینده بود.

زندگی شخصی

در روستای پلیس راهنمایی و رانندگی Osinovye، دختر Wrassle Writer برگزار شد. در خانه، او با یک دوست از دوران کودکی دیدار کرد - آناتولی Kosmodemyansky. علیرغم این واقعیت که هر دو هم همین سن بودند، مرد به نظر می رسید جدی تر و بزرگسالان او بود. مرد جوان سال در ارتش سرخ خدمت کرد و در خانه رئیس کتابخانه شد.

عشق Kosmodemyanskaya با شوهر و فرزندان خود را از Zoya و Kosmodemyansky شورا

در این ساختمان، ساکنان جوان روستاهای اطراف نیز جمع آوری شدند، شبها مرتب شدند، آنها اجرای را تنظیم کردند. در یکی از آنها - در فرمول بندی "فقر، معاون" Churikova بازی عشق Gordeevna، و شوهر آینده او - دوست داشتنی Torotov. آناتولی پتروویچ نه تنها یک بازیگر بود، بلکه مدیر نیز بود. راه او رهبری تمرینات را به عنوان یک معلم جوان جذاب بود.

به زودی آنها ازدواج کردند، و عروس به خانه همسر رفت، جایی که او با Lidia Fedorovna مادر مادر و برادر کوچکتر شوهرش زندگی می کرد. نیویورک ها با هم رفتار کردند و بومی روستای Cherniva در زندگی شخصی خود خوشحال بود، به طور مداوم احساس مراقبت از معشوق خود را. خبر از حاملگی تنها والدین آینده را تحویل داد، هر دو اعتماد به نفس را بیان کردند که آنها پسر خواهند داشت. درست است، وارث طولانی مدت به الکساندر Kosmodemyansky 2 سال بعد ظاهر شد - اولین دختر زایا متولد شد.

خانواده با دو کودک بارها و بارها از محل به محل نقل مکان کرده اند. دلیل این واقعیت این بود که زن به طور غیرقانونی در مورد "گدایان" قدرت در روستا پاسخ داد. در یک زمان، حتی قبل از رفتن به مسکو حتی در سیبری زندگی می کردند.

در سال 1933، عشق Timofeevna بیوه، شوهرش ناگهان فوت کرد. او با پسرش و دختر خود را ترک کرد، او به طور کامل زخمی و بالا بردن وارثان و حمایت مالی. به هر حال، او موفق شد با کودکان احساس وطن پرستی را تحریک کند، پس پس از شروع جنگ زویا و الکساندر به جلو رفتند.

جنگ وطن پرست بزرگ همه چیز را از Kosmodemyanskaya گرفت. در ابتدا قهرمانانه دخترش را ترک کرد و کمتر از یک ماه قبل از پیروزی و پسر فوت کرد. در مورد آخرین روزهای Zoya Lyubov Timofeevna از روزنامه یاد گرفته شده، شناسایی او را در یک عکس در دختر تانیا (فاشیست ها حتی تحت شکنجه به نام واقعی خود را نمی دهد).

پس از آنکه کودکان را در گورستان نوودویچی دفن کرد، معلم خاطرات آنها را تا پایان روز زندگی کرده بود. با تجربه از دست دادن وحشتناک، بارها و بارها با داستان های مربوط به وارثان او عمل کرد، صدها حرف از همان مادران پاسخ داد. و در سال 1949 کتاب "داستان Zoe and Shura" را منتشر کرد، که در آن درد و افتخار خود را به اشتراک گذاشت و اسامی پسر و دختر را در حافظه مردم حفظ کرد.

مرگ

در 3 مه 1978، مادر دو قهرمان به بیمارستان بوتکین افتاد، احساس بدی کرد. یک زن در سن پیری رنج می برد فشار خون بالا، مشکلات قلب و باعث مرگ شد. 7 مه او مرد.

در روز مراسم تشییع جنازه، یک خداحافظی سازمان یافته بود، Panhid در مدرسه برگزار شد، جایی که عشق Timofeevna آموزش داده شد و هر دو فرزندش آموخته شد. فقط رسما از 2.5 هزار نفر فراتر رفت. بسیاری از آنها می خواستند خداحافظی را به زن بزرگی که الکساندر و Zoya Kosmodemyanskaya را سرقت کرده اند، بگوید.

در اراده، او به خواسته ها اشاره کرد تا قبر او کنار ساشا باشد. بستگان آخرین درخواست مرحوم را انجام دادند.

ادامه مطلب