نیکلاس دوم (دوم نیکولای) - بیوگرافی، صعود به تخت سلطنت، سلطنت، دستاوردها، اصلاحات، اعدام، مرگ، خانواده، کودکان، عکس ها و آخرین اخبار

Anonim

زندگینامه

Nikolay دوم آخرین امپراتور روسیه است، که به عنوان یک داستان به عنوان پادشاه ضعیف ترین شد. به گفته مورخان، مدیریت کشور برای پادشاه "محدودیت های سنگین" بود، اما این امر مانع از ایجاد وام مسکن در توسعه صنعتی و اقتصادی روسیه نشد، علیرغم این که در کشور در زمان سلطنت نیکلاس II، یک جنبش انقلابی به طور فعال افزایش یافت و وضعیت سیاست خارجی پیچیده بود.. در تاریخ مدرن، امپراتور روسیه توسط Emperets "نیکولای خونین" و "شهید نیکولای"، به عنوان ارزیابی فعالیت ها و ماهیت پادشاه مبهم و متناقض ذکر شده است.

امپراتور نیکلاس دوم.

نیکولای دوم در 18 مه 1868 در روستای سلطنتی امپراتوری روسیه در خانواده امپراتوری متولد شد. برای والدین خود، الکساندر III و مری فدورونا، او تبدیل به بزرگترین پسر و تنها وارث تاج و تخت شد، که از ابتدای زندگی خود از سال های اولیه تدریس شد. انگلیس کارل او در حال تربیت پادشاه آینده از تولد بود، که جوان نیکولای الکساندروویچ جوان را به زبان انگلیسی آموزش داد.

دوران کودکی از وارث سلطنتی در دیوارهای کاخ Gatchina تحت رهبری روشن پدرش الکساندر III، که فرزندان خود را در یک روح مذهبی سنتی به ارمغان آورد - به آنها اجازه داد تا بازی کنند و به اندازه گیری کنند اما در عین حال به تظاهرات تنبلی در مطالعات آنها اجازه نداد، حفظ تمام افکار پسران در مورد تاج و تخت آینده.

نیکلاس دوم در دوران کودکی

در سن 8 سالگی، نیکولای دوم شروع به دریافت آموزش عمومی در خانه کرد. آموزش او در چارچوب دوره عمومی Gemnasic انجام شد، اما پادشاه آینده یک Zerry ویژه و تمایل به مطالعه را نشان نمی دهد. شور و شوق او یک کسب و کار نظامی بود - در حال حاضر در 5 سال او به عنوان رئیس گارد عمر نیروی پیاده نظام بود و با خوشحالی از جغرافیای نظامی، دولت حقوقی و استراتژی تسلط یافت. سخنرانی ها در آینده پادشاه، بهترین دانشمندان را با نام های جهان خواند، که شخصا برای پسر تزار الکساندر III و همسرش ماریا فدورووا برداشت.

نیکلاس دوم در دوران کودکی و جوانان

به خصوص وارث موفق به مطالعه زبان های خارجی، به علاوه انگلیسی، او متعلق به زبان های فرانسوی، آلمانی و دانمارکی است. پس از هشت سال، برنامه General Gymnasium، نیکلاس، شروع به آموزش علوم لازم برای دولت های آینده، بخشی از بخش اقتصادی دانشگاه حقوقی کرد.

در سال 1884، در دستیابی به اکثریت، نیکلاس دوم سوگند را در کاخ زمستانی به ارمغان آورد، پس از آن او وارد خدمات نظامی واقعی شد، و در سه سال او شروع به خدمات نظامی منظم، که او عنوان سرهنگ را به دست آورد. به طور کامل در حال حرکت به پرونده نظامی، پادشاه آینده به راحتی به ناراحتی های زندگی ارتش اقتباس شده و این سرویس را در ارتش منتقل کرد.

نیکلاس دوم در جوانان

اولین آشنایی با امور دولتی در وارث تاج و تخت در سال 1889 صورت گرفت. سپس او شروع به حضور در جلسات شورای دولتی و کابینه وزیران کرد، که در آن پدر او را به پرونده معرفی کرد و تجربیات به اشتراک گذاشت که چگونه کشور را مدیریت کرد. در همان دوره، الکساندر III سفرهای متعددی را با پسرش، که از شرق نفت آغاز شد، انجام داد. در طول 9 ماه آینده، آنها به دریا، هند، مصر، ژاپن و چین توسط دریا سفر کردند و سپس در سراسر سیبری، آنها به پایتخت روسیه بازگشتند.

بالا رفتن به تخت

در سال 1894، پس از مرگ الکساندر III، نیکولای، دوم، به تخت سلطنت پیوست و به طور رسمی وعده داده شد که به عنوان والدین مرحوم خود را به طور جدی و به طور پیوسته نگه دارد. پادشاهی آخر امپراتور روسیه در سال 1896 در مسکو برگزار شد. این رویدادهای رسمی توسط حوادث غم انگیز در میدان خودیسکی مشخص شد، جایی که در جریان توزیع هدایای سلطنتی شورش های جمعی بود، هزاران نفر از شهروندان را برداشت.

صعود از تاج و تخت امپراتور نیکلاس دوم

به دلیل خرد شدن عظیم، پادشاه که به قدرت رسید، می خواست حتی توپ شب را به مناسبت صعود خود بر تخت سلطنت خود لغو کند، اما بعدا تصمیم گرفت که فاجعه خنیدن یک بدبختی واقعی باشد، اما ارزشش را از دست ندهد تاج گذاری. این حوادث، جامعه تحصیل کرده به عنوان یک چالش شناخته شده بود، که نشانه ای از بنیاد به ایجاد یک جنبش آزادسازی در روسیه از دیکتاتور پادشاه بود.

Coronation امپراتور نیکلاس II

در مقابل پس زمینه این، امپراتور در کشور یک سیاست داخلی دشوار را معرفی کرد، که بر اساس آن هر مخالفتی در میان مردم دنبال شد. در چند سال اول سلطنت نیکولای دوم در روسیه، سرشماری جمعیتی انجام شد و اصلاحات پولی انجام شد که استاندارد طلایی روبل را تاسیس کرد. روبل طلایی Nicholas II به 0.77 گرم طلا خالص معادل بود و نیمی از نام تجاری "سخت تر" بود، اما دو برابر دلار "آسان تر" با نرخ ارز بین المللی بود.

نیکلاس دوم بر روی اسب

در همان دوره، اصلاحات کشاورزی "استولیپین" در روسیه برگزار شد، قوانین کارخانه معرفی شد، قوانین متعددی در مورد بیمه اجباری کارگران و آموزش ابتدایی جهانی، و همچنین هزینه های مالیاتی از صاحبخانه های منشاء لهستان تصویب شد و لغو شد مجازات، مانند اشاره به سیبری.

در امپراتوری روسیه، صنعتی شدن در مقیاس بزرگ در طی نیکلاس برگزار شد، میزان تولید کشاورزی افزایش یافت، تولید زغال سنگ و نفت آغاز شد. در عین حال، به لطف آخرین امپراتور روسیه، بیش از 70 هزار کیلومتر راه آهن در روسیه ساخته شد.

هیئت مدیره و انکار

سلطنت نیکولای دوم در مرحله دوم، طی تشدید زندگی سیاسی داخلی روسیه و یک وضعیت سیاست خارجی بسیار پیچیده ای را تصویب کرد. در همان زمان، او در وهله اول، جهت شرق بود. مانعی اصلی پادشاه روسیه به غرور در شرق دور، ژاپن بود، که بدون هشدار در سال 1904، به Escardu روسیه در بندر بندر بندر آرتور حمله کرد و به دلیل عدم اجرای رهبری روسیه، ارتش روسیه را شکست داد.

نیکلاس دوم با اسلحه

در نتیجه شکست جنگ روسیه و ژاپن در کشور به سرعت در حال توسعه یک وضعیت انقلابی بود، و روسیه مجبور شد بخش جنوب ژاپن ساخالین و حقوق شبه جزیره لایا را به ژاپن داد. پس از آن این بود که امپراتور روسیه قدرت را در محافل هوشمند و حاکم از کشور از دست داد، که پادشاه را در شکست و ارتباطات با گرگوری رسوبین متهم کرد، که "مشاور" غیر رسمی پادشاه بود، اما در جامعه شارلاتان و در نظر گرفته شده بود یک کلاهبردار که تاثیر کامل بر نیکولای دوم داشت.

Grigory Rasputin

جنگ جهانی اول سال 1914 نقطه عطفی در بیوگرافی نیکلاس II بود. سپس امپراتور در تلاش بود تا از کشتار خونین با تمام نیروهای توصیه شده از رسوبین اجتناب کند، اما آلمان به روسیه به روسیه رفت و مجبور شد از خود دفاع کند. در سال 1915، پادشاه فرمان نظامی ارتش روسیه را بر عهده گرفت و شخصا به جلو رفت، بازرسی واحدهای نظامی. در عین حال، او تعدادی از اشتباهات نظامی مرگبار را انجام داد که منجر به فروپاشی سلسله رومانوف و امپراتوری روسیه شد.

نیکلاس دوم در شورای نظامی

جنگ مشکلات داخلی کشور را تشدید می کند، تمام شکست های نظامی که توسط نیکلاس دوم به او اختصاص داده شده است. سپس در دولت کشور شروع به "لانه خیانت" کرد، اما با وجود این، امپراتور، همراه با انگلستان و فرانسه، برنامه ای برای شروع عمومی روسیه، که پایان دادن به مقابله نظامی توسط کشور به تابستان بود، توسعه داد 1917.

نیکلاس دوم.

برنامه های نیکولای به تصویب رسیدند که در پایان فوریه 1917، قیام های جمعی علیه سلسله سلطنتی و دولت فعلی در پتروگراد آغاز شد، که او در ابتدا قصد داشت از روش های قدرت جلوگیری کند. اما ارتش از دستورات پادشاه اطاعت نکرد و اعضای پادشاه شیرین او را متقاعد کرد که او را از تاج و تخت رد کند، که گفته می شود به سرکوب ناآرامی ها کمک می کند. پس از چند روز از بازتاب های دردناک، نیکلاس دوم تصمیم گرفت تا تخت سلطنت را به نفع برادرش، پرنس میخائیل الکساندروویچ، که حاضر به گرفتن تاج، که به معنای پایان سلسله رومیوف بود، رد کرد.

شات نیکلاس دوم و خانواده اش

پس از امضای پادشاه مانیفست در مورد رهایی، دولت موقت روسیه دستور داد که دستگیری خانواده سلطنتی و تقریبی آن را صادر کند. سپس بسیاری از امپراتور خیانت کرده و فرار کرده اند، بنابراین تنها واحدهای دوست داشتنی از محیط او موافقت کردند که سرنوشت غم انگیز پادشاه را تقسیم کنند، که همراه با پادشاه به توبولسک فرستاده شد، از کجا، از کجا، ادعا کرد که خانواده نیکلاس باید به ایالات متحده منتقل شده است.

نیکلاس دوم پس از رد تاج و تخت

پس از انقلاب اکتبر و آمدن به قدرت، بلشویک ها، به رهبری ولادیمیر لنین، خانواده تزار به Yekaterinburg منتقل شدند و در "خانه های ویژه" به پایان رسید. سپس بلشویک ها شروع به ورود به طرح پرونده دعوی بیش از پادشاه کردند، اما جنگ داخلی به قصد آنها اجازه نمی داد.

اتاق که در آن نیکولای دوم شلیک شد

به همین دلیل، در سطوح بالای قدرت شوروی، تصمیم گرفت تا پادشاه و خانواده اش را شلیک کند. در شب 16 ژوئیه، 17 ژوئیه 1918، خانواده امپراتور روسیه در یک اتاق نیمه زیرزمین خانه، که در آن نیکلاس دوم زندانی شد، شلیک شد. پادشاه، همسر و فرزندانش، و همچنین چندین تقصیر خود، به بهانه تخلیه به زیرزمین به زیرزمین آوردند و بدون توضیح شلیک کردند، پس از آن قربانیان خارج از شهر، بدن آنها با نفت سفید سوزانده شد و پس از آن دفن شد در زمین.

زندگی شخصی و خانواده سلطنتی

زندگی شخصی نیکلاس دوم، بر خلاف بسیاری از پادشاهان دیگر روسیه، استاندارد بالاترین فضیلت خانواده بود. در سال 1889، در طی دیدار شاهزاده خانم آلمانی آلیس هسنستادت به روسیه، Zesarevich نیکولای الکساندروویچ توجه ویژه ای به دختر داشت و از پدر برکت خواست تا ازدواج کند. اما والدین با انتخاب وارث موافق نبودند، پس پسر پسرش را رد کرد. این نیکولای دوم را متوقف نکرد، که امید ازدواج با آلیس را از دست نمی داد. آنها توسط شاهزاده خانم بزرگ الیزابت فدورونا، خواهر شاهزاده خانم آلمان کمک کردند، با داشتن یک مکاتبات مخفی با جوانان دوست داشتنی.

نیکلاس دوم با الکساندرا فدورونا

پس از 5 سال، Zesarevich نیکولای دوباره به طور مداوم از رضایت پدر خود به ازدواج با شاهزاده خانم آلمان خواسته بود. الکساندر III با توجه به یک سلامت به شدت بدتر شده، پسر را به ازدواج با آلیس، که الکساندر فدورووا پس از پیوستن به جهان تبدیل شد، اجازه داد. در نوامبر 1894، یک عروسی از نیکولای دوم و الکساندرا در کاخ زمستانی برگزار شد، و در سال 1896، همسران، پادشاهی را پذیرفتند و رسما حاکمان کشور شدند.

کمک به نیکلاس دوم و الکساندرا فدورووا

در ازدواج Alexandra Fedorovna و Nikolai II، پنج کودک متولد شدند - 4 دختر (اولگا، تاتیانا، ماریا و آناستازیا) و تنها وارث الکسی، که دارای بیماری ارثی جدی بودند - هموفیلی همراه با فرآیند انعقاد خون. بیماری Tsearevich الکسی نیکولایویچ خانواده سلطنتی را مجبور به آشنا شدن با گرگوری رسوبین به طور گسترده ای در آن زمان، که به وارث تزار کمک کرد تا به مبارزه با حملات بیماری کمک کند، به او اجازه داد تا تاثیر بزرگی بر الکساندر فدوروونا و امپراتور نیکلاس را به دست آورد.

نیکلاس دوم با همسر و فرزندانش

مورخان گزارش دادند که خانواده امپراتور روسیه مهم ترین حس زندگی است. او همیشه بیشتر وقت خود را در یک دایره خانوادگی گذراند، لذت های سکولار او را دوست نداشت، به خصوص صلح، عادت ها، سلامتی و رفاه خویش را به خود جلب کرد. در همان زمان، امپراتور به اشتیاق دنیوی بیگانه نبود - او خوشحال بود که شکار، شرکت در مسابقات سواری، سوار بر روی یخ اسکیت و هاکی با Azart.

ادامه مطلب