جوزف برادسکی - بیوگرافی، اشعار، عکس ها، زندگی شخصی، شایعات و علت مرگ

Anonim

زندگینامه

در گفتگو در مورد شاعران بزرگ قرن بیستم، غیر ممکن است به ذکر کار جوزف برادسکی. او شخصیت بسیار مهمی در جهان شعر است. برادسکی بیوگرافی دشواری داشت - آزار و اذیت، سوء تفاهم، دادگاه و مرجع. این نویسنده را تحت فشار قرار داد تا در ایالات متحده آمریکا را ترک کند، جایی که او به رسمیت شناختن عمومی دریافت کرد.

جوزف برادسکی، معاون شاعر، در 24 مه 1940 در لنینگراد متولد شد. پدر پسر توسط یک عکاس نظامی، یک حسابدار مادر کار می کرد. هنگامی که در دهه 1950 در صفوف افسران، "تمیز کردن" یهودیان در صفوف افسران برگزار شد، پدر به کار با یک دوربین عکاسی در روزنامه رفت.

شاعر مخالف جوزف برادسکی

سالهای کودکان یوسف همزمان با جنگ، محاصره لنینگراد، گرسنگی بود. خانواده جان سالم به در برده اند، مانند صدها هزار نفر. در سال 1942، مادرش یوسف را گرفت و به Cherepovets تخلیه کرد. در لنینگراد، آنها پس از جنگ بازگشتند.

برادسکی مدرسه را پرتاب کرد، به سختی با رفتن به درجه 8. او می خواست به طور مالی به خانواده اش کمک کند، بنابراین من به کار بر روی ماشین کارخانه دستیار کارخانه رفتم. سپس یوسف می خواست به یک هادی تبدیل شود - کار نمی کرد. در یک زمان او مشتاق تبدیل شدن به یک پزشک بود و حتی به کار در مرگی رفت، اما به زودی ذهن خود را تغییر داد. برای چندین سال، جوزف برادسکی بسیاری از حرفه ها را تغییر داد: تمام این زمان او اشعار، رساله های فلسفی، زبان های خارجی را مورد مطالعه قرار داد و حتی با دوستان خود جمع آوری کرد تا هواپیما را از اتحاد جماهیر شوروی فرار کند. درست است، این مورد به ایده ها ادامه نیافته است.

ادبیات

برادسکی گفت که اشعار شروع به نوشتن از 18 سال، اگر چه چندین شعر در 16-17 سال نوشته شده است. در اوایل دوره خلاقیت، او یک "عاشقانه کریسمس"، "بنای تاریخی به پوکین"، "از حومه به مرکز" و اشعار دیگر نوشت. در آینده، سبک نویسنده تأثیر قوی شعر M. Tsvetaeva، O. Mandelstam، A. Akhmatova و B. Pasternak داشت - آنها به یک کانون شخصی از مردان جوان تبدیل شدند.

جوزف برادسکی

با Ahmatova Brodsky در سال 1961 ملاقات کرد. او هرگز استعداد شاعر جوان را تردید نکرد و از خلاقیت یوسف حمایت کرد و موفقیت را باور کرد. اکثر اشعار برادسکی آنا آندریا به ویژه چشمگیر نبودند، اما مقیاس شخصیت شاعران شوروی تحسین شد.

اولین کار که توسط قدرت شوراها هشدار داده شد، از سال 1958 هشدار داد. شعر "زائران" نامیده شد. پس از او "تنهایی" را نوشت. در آنجا، برادسکی تلاش کرد تا آنچه را که به او اتفاق می افتد، دوباره به دست آورد و نحوه خروج از وضعیت فعلی، زمانی که روزنامه ها و مجلات درب را قبل از شاعر بسته اند.

شاعر جوزف برادسکی

در 14 فوریه 1960، جوزف برادسکی ابتدا در مسابقات شاعران "شاعران" لنینگراد انجام شد. او "گورستان یهودی" را خواند، که موجب رسوایی جدی در محافل ادبی و عمومی شد. سه سال بعد، یک مقاله با نام Brodsky در "شب لنینگراد" منتشر شد، نقل قول های جوزف "فرسایش" و سایر آثار در آن ارائه شد. نویسندگان Paskville خطوط را از چارچوب که به عنوان اتهام شاعر در عشق به سرزمین دیگری به عنوان یک اتهام از شاعر به نظر می رسید. جوزف برادسکی شروع به پیگیری در تمام سطوح کرد.

در ژانویه سال 1964، در همان "شب لنینگراد"، نامه های "شهروندان خشمگین" منتشر شد، خواستار مجازات شاعر شد، و در روز 13 فوریه، نویسندگان برای لحن دستگیر شدند. روز بعد، در محوطه او یک حمله قلبی داشت. افکار برودسکی از آن دوره به وضوح در آیات "سلام، پیری من" و "چه چیزی را به من در مورد زندگی بگویید؟".

شاعر مخالف جوزف برادسکی

آسیب های شروع یک بار سنگین بر شاعر را برطرف می کند. این وضعیت به علت شکستن روابط با مارینا Basmanova محبوب تشدید شد. در نتیجه، برادسکی تلاش کرد تا زندگی را ترک کند، اما ناموفق بود.

در سال 1970، نویسنده شعر را نوشت: "از اتاق بیرون بیایید"، که در آن نگاهی به آنچه که یک مرد در قدرت شوروی داده می شود، وجود دارد.

آزار و شکنجه تا ماه مه 1972 ادامه یافت، زمانی که برادسکی انتخاب کرد - بیمارستان روانپزشکی یا مهاجرت. جوزف الکساندروویچ در حال حاضر در یک بیمارستان روانی بود، و همانطور که او گفت، او خیلی بدتر از زندان بود. برادسکی مهاجرت را انتخاب کرد. در سال 1977، شاعر شهروندی آمریکا را تصویب کرد.

جوزف برادسکی

قبل از خروج از کشور مادری، شاعر سعی کرد در روسیه بماند. او نامه ای به لئونید برژنف خود را با درخواست خود برای تصمیم گیری در کشور حداقل به عنوان یک مترجم فرستاد. اما آینده برنده جایزه نوبل نمی شنود.

جوزف برادسکی در جشنواره بین المللی شاعرانه در لندن شرکت کرد. سپس او به تاریخ ادبیات و شعر روسیه در دانشگاه های میشیگان، کلمبیا و نیویورک آموزش داد. به طور موازی، او مقاله ای را به زبان انگلیسی نوشت و به ولادیمیر نابوکوف به اشعار انگلیسی ترجمه شد. در سال 1986، مجموعه ای از برادسکی "Unity کمتر" بیرون آمد، و سال آینده او جایزه نوبل در زمینه ادبیات را دریافت کرد.

جوزف برادسکی در لندن، 1994

در دوره 1985-1989، شاعر "حافظه پدر"، "ارائه" و مقاله "یک اتاق بالا" را نوشت. در این آیات و نثر - تمام درد یک فرد که مجاز به صرف در آخرین مسیر والدین نیست.

هنگامی که پرستیکا در اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد، اشعار یوسف الکساندروویچ به طور فعال مجلات ادبی و روزنامه های ادبی را چاپ کرد. در سال 1990، در اتحاد جماهیر شوروی کتاب های شاعر را منتشر کرد. برادسکی بارها و بارها دعوت نامه ای از میهن دریافت کرده است، اما دائما با این دیدار تردید کرده است - او نمی خواست توجه مطبوعات و تبلیغات را جلب کند. پیچیدگی بازگشت در اشعار "Itaka"، "نامه به اواسط" و دیگران منعکس شد.

زندگی شخصی

هنرمند Marina Basmanova، که با آنها در سال 1962 ملاقات کرد، اولین عشق بزرگ جوزف برادسکی بود. آنها برای مدت طولانی ملاقات کردند، سپس با هم زندگی کردند. در سال 1968، مارینا و یوسف پسر آندره داشتند، اما با تولد یک کودک، روابط بدتر شد. در همان سال آنها شکست خوردند.

جوزف برادسکی و ماریا Soczqi

در سال 1990، او Maria Soc را ملاقات کرد. - اشراف ایتالیایی با ریشه های روسیه در خط مادر. در همان سال، برادسکی با او ازدواج کرد، و در سه سال آنها آنا دختر داشتند. متأسفانه، برای دیدن اینکه چگونه دختر رشد می کند، جوزف برادسکی مقرون به صرفه نبود.

شاعر به عنوان سیگاری معروف شناخته شده است. علیرغم چهار عملیات منتقل شده در قلب، او هرگز سیگار نکشید. پزشکان به شدت به برادسکی توصیه می کنند که با یک عادت مضر، که او پاسخ داد، به دست آورد: "زندگی دقیقا قابل توجه است، زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد، نه."

جوزف برادسکی

هنوز جوزف برادسکی گربه ها را دوست داشت. او استدلال کرد که این موجودات هیچ جنبش زشت ندارند. در بسیاری از عکس ها، خالق با یک گربه در آغوش خود شلیک می شود.

با حمایت از نویسنده در نیویورک، رستوران روسیه سماواور باز شد. همکاران موسسه رومی کاپلان و میخائیل بریشنیکوف رومی بودند. جوزف برادسکی در این پروژه سرمایه گذاری کرده است بخشی از پول از جایزه نوبل. رستوران تبدیل به نقطه عطفی از نیویورک روسیه شده است.

مرگ

او قبل از مهاجرت از آنژین رنج می برد. وضعیت سلامت شاعر ناپایدار بود. در سال 1978، او یک عمل جراحی قلب را انجام داد، کلینیک آمریکایی یک نامه رسمی به اتحاد جماهیر شوروی را با درخواست ارسال کرد تا والدین یوسف را به خاطر مراقبت کاشت خود ترک کنند. پدر و مادر خود را به مدت 12 بار اعمال کرده اند، اما هر بار آنها را رد کردند. از سال 1964 تا 1994، برادسکی 4 انفارکتوس را متحمل شد، او هرگز پدر و مادرش را ندیده بود. مادر نویسنده در سال 1983 فوت کرد و بعد از یک سال او و پدر را نداشت. مقامات شوروی حاضر به درخواست مراسم خاکسپاری نشدند. مرگ والدین سلامت شاعر را مدیریت کرد.

در 27 ژانویه 1996، جوزف برادسکی نمونه کارها را برداشت، همسر یک شب خوب را آرزو کرد و به دفتر رسید - او نیاز به کار قبل از ترم بهار داشت. صبح روز 28 ژانویه 1996، همسر همسر بدون نشانه های زندگی را پیدا کرد. پزشکان مرگ را از حمله قلبی اعلام کردند.

قبر جوزف برادسکی

دو هفته قبل از مرگ، شاعر یک مکان را در گورستان در نیویورک خریداری کرد، نه چندان دور از برادوی. در آنجا، پس از انجام آخرین اراده از مخالفان شاعر، دفن شد، که تا آخر عمر، میهن خود را دوست داشت.

در ژوئن 1997، بدن جوزف برادسکی در ونیز در گورستان سان میشل بازسازی شد.

در سال 2005، اولین بنای یادبود شاعر در سنت پترزبورگ افتتاح شد.

کتابشناسی - فهرست کتب

  • 1965 - "شعر و اشعار"
  • 1982 - "ظرابهای رومی"
  • 1984 - "سنگ مرمر"
  • 1987 - "Uranius"
  • 1988 - "توقف در صحرا"
  • 1990 - "یادداشت های فرن"
  • 1991 - "شعر"
  • 1993 - "Cappadocia. اشعار "
  • 1995 - "در مجاورت آتلانتیس. اشعار جدید "
  • 1992-1995 - "آثار یوسف برادسکی"

ادامه مطلب