وینسنت ون گوگ - بیوگرافی، زندگی شخصی، نقاشی، آثار، عکس ها

Anonim

زندگینامه

وینسنت ون گوگ یک هنرمند هلند است که یکی از درخشان ترین نمایندگان پس از ظهر است. او خیلی کار کرد و به شدت کار کرد: برای ده سال با سالهای کوچک، چنین کارهایی را ایجاد کرد که هیچ یک از نقاشان معروف نبود. او پرتره ها و پرتره های خود را نوشت، مناظر و عمر بدن، سایبان، میدان های گندم و آفتابگردان.

هنرمند در نزدیکی مرز جنوبی هلند در روستای Grotz-Süntert متولد شد. این رویداد در خانواده Pastor Theodora van Gogh و همسرش آنا کورنلیا Carbentus در 30 مارس 1853 رخ داده است. در مجموع، شش کودک در خانواده ون گوگف وجود داشت. برادر کوچکتر Theo در طول زندگی خود به ویس کمک کرد، بخش فعال در سرنوشت دشوار خود را به دست آورد.

وینسنت ون گوگ.

در خانواده، وینسنت یک کودک دشوار و شیطانی با برخی از عجیب و غریب بود، بنابراین او اغلب مجازات شد. در خارج از خانه، برعکس، متفکر، جدی و آرام بود. او تقریبا بچه ها را بازی نکرد. روستاییان همکار او را به عنوان یک کودک متوسط، زیبا، دوستانه و دلسوزی دانستند. در سن 7 سالگی، او به مدرسه روستا داده شد، یک سال بعد، آنها از آنجا خارج شدند و در پاییز سال 1864 به خانه می روند، پسران به مدرسه شبانه روزی در Zewenbergen منتقل خواهند شد.

خروج زخم روح پسر را زخمی می کند و باعث درد زیادی می شود. در سال 1866 آن را به یکی دیگر از مدرسه شبانه روزی منتقل می شود. وینسنت به زبان های خوبی است، در اینجا نیز اولین مهارت های طراحی را می گیرد. در سال 1868 در اواسط سال تحصیلی، مدرسه را پرتاب می کند و خانه را ترک می کند. تحصیلات او در این امر به پایان خواهد رسید. او در مورد دوران کودکی خود به عنوان چیزی سرد و غم انگیز به یاد می آورد.

وینسنت ون گوگ در دوران کودکی

به طور سنتی، نسل ون گوگوف خود را در دو حوزه فعالیت انجام داده اند: تجارت در نقاشی ها و فعالیت های کلیسا. وینسنت خود را امتحان خواهد کرد و به عنوان یک واعظ، و به عنوان یک تاجر، به کار خود را. پس از دستیابی به موفقیت، او از دیگران رد می شود، زندگی خود و تمام نقاشی هایش را تقدیر می کند.

کارریر شروع می شود

در سال 1868، مرد جوان پانزده ساله وارد شعبه شرکت هنر "Gupil and Co." در لاهه می شود. برای کار خوب و کنجکاو، او به شعبه لندن فرستاده می شود. برای دو سال، که وینسنت در لندن باقی ماند، او به یک تاجر واقعی تبدیل شد و متخصص در حکاکی های محرمانه، نقل قول دیکنز و الیوتا، براق در آن ظاهر می شود. ون گوگ در انتظار چشم انداز کمیسر درخشان شاخه مرکزی "Pipily" در پاریس، جایی که او باید نقل مکان کرد.

از کتاب نامه به برادر Teo

در سال 1875 رویدادهایی وجود داشت که زندگی خود را تغییر داد. در نامه ای به Theo، او شرایط خود را "تنهایی دردناک" می نامد. محققان بیوگرافی هنرمند نشان می دهند که علت چنین ایالت در عشق رد شده است. چه کسی هدف این عشق بود، دقیقا شناخته شده بود. ممکن است این نسخه اشتباه باشد. انتقال به پاریس به تغییر وضعیت کمک نمی کند. او به "دانش آموز" خنک شد و اخراج شد.

فعالیت های الهیات و مسیحی

در جستجوی خود، وینسنت در مقصد مذهبی خود تایید شده است. در سال 1877، او به عمو یوهان در آمستردام رفت و در حال آماده شدن برای دانشکده الهیات است. در مدرسه، او ناامید شده است، کلاس ها را پرتاب می کند و ترک می کند. تمایل به خدمت به مردم او را به یک مدرسه مسیحی هدایت می کند. در سال 1879، او موقعیت واعظ را در وایت در جنوب بلژیک دریافت می کند.

وینسنت ون گوگ. خود پرتره

او به قانون خدا در مرکز معدن در Boringe می آموزد، به خانواده های معدنچیان کمک می کند، از بیماران بازدید می کنند، کودکان را می آموزد، خطبه ها را می خوانند، برای درآمد، کارت های فلسطین را ترسیم می کند. او خودش را در یک شاخک بدبخت زندگی می کند، بر روی آب و نان تغذیه می کند، خواب بر روی زمین، خود را از لحاظ جسمی آزمایش کرد. علاوه بر این، او به کارگران کمک می کند تا از حقوق خود دفاع کنند.

مقامات محلی او را از دفتر حذف می کنند، زیرا فعالیت های خشونت آمیز و افراط گرایی را قبول نمی کنند. در طول این دوره، او بسیاری از معدنچیان، همسران و فرزندان خود را ترسیم می کند.

تشکیل هنرمند

برای فرار از افسردگی مربوط به وقایع در Pateurge، ون گوگ تجدید نظر به نقاشی. برادر Theo از او حمایت می کند و او از آکادمی هنرهای زیبا بازدید می کند. اما در یک سال او را مطالعه می کند و به والدین سفر می کند و به آنها ادامه می دهد.

دوباره عاشق می شود این بار در پسر عموی من احساسات او پاسخی را پیدا نمی کند، اما او همچنان به خشم ادامه می دهد تا باعث تحریک بستگان خویشانی شود که از او خواسته اند ترک کنند. به دلیل شوک جدید، او زندگی شخصی خود را رد می کند، و در لاهه قرار می گیرد تا نقاشی را درگیر کند. در اینجا او درس هایی را از Anton Mauwe می گیرد، بسیار کار می کند، به تماشای زندگی شهری، عمدتا در محله های فقیر کار می کند. او دوره "دوره شکل" چارلز بارگا را مطالعه می کند، لیتوگراف را کپی می کند. مخلوط کردن مخلوط کردن تکنیک های مختلف بر روی بوم، به دنبال سایه های رنگی جالب در آثار.

وینسنت ون گوگ.

یک بار دیگر در تلاش برای ایجاد یک خانواده با یک زن خیابانی باردار که با او در خیابان ملاقات می کند، ایجاد کنید. یک زن با بچه ها به او حرکت می کند و یک مدل برای هنرمند می شود. به دلیل این نزاع ها با بستگان و دوستان. وینسنت خود را خوشحال می کند، اما طولانی نیست. شخصیت سنگین همسرش زندگی خود را به یک کابوس تبدیل کرد و آنها را شکست.

هنرمند به استان درنته به هلند شمالی می رود، در کلبه زندگی می کند، که تحت این کارگاه مجهز شده است، مناظر، دهقانان، صحنه ها را از کار و زندگی خود می نویسد. کارهای اولیه ون گوگ، با رزرو، اما می تواند واقع بینانه باشد. فقدان تحصیلات دانشگاهی بر روی شخصیت خود تاثیر گذاشت، در اشتباهات در تصویر ارقام افراد.

وینسنت ون گوگ - بیوگرافی، زندگی شخصی، نقاشی، آثار، عکس ها 17973_6

او به پدر و مادرش به نیوئن حرکت می کند، بسیار زیاد می شود. در طول این دوره صدها نقشه و بوم ایجاد شد. همزمان با خلاقیت، نقاشی با دانش آموزان، خیلی خواندن و درس های موسیقی را می گیرد. موضوعات کار دوره هلندی، افراد و صحنه های ساده ای هستند که به شیوه ای بیان شده با غلبه بر یک پالت تیره، غم و اندوه و زنگ های ناشنوا نوشته شده است. شاهکارهای این دوره عبارتند از نقاشی "سیب زمینی اترز" (1885)، تصویر را از زندگی دهقانان نشان می دهد.

دوره پاریس

پس از یک وینسنت طولانی مدت، تصمیم می گیرد که در پاریس زندگی کند و در پاریس زندگی کند، جایی که او در پایان فوریه 1886 حرکت می کند. در اینجا با برادر Teo، که قبل از مدیر گالری هنری خدمت کرده است، یافت می شود. زندگی هنری پایتخت فرانسه این دوره کلیدی را می کشد.

نمایشگاه امپرسیونیست ها در خیابان لافیت یک رویداد مهم است. برای اولین بار، Xinyak و گوگرد در آنجا نمایش داده می شوند، که منجر به حرکت پس از آن شد، مرحله نهایی امپرسیونیسم را مشخص کرد. امپرسیونیسم یک انقلاب در هنر است که رویکرد به نقاشی را تغییر داده است، که تکنیک های دانشگاهی و توطئه ها را داده است. اولین تصور در سر گوشه قرار داده شده است، رنگ های تمیز، اولویت به نقاشی در پالیر داده می شود.

در پاریس، ون گوگ یک برادر Theo را می گیرد، آن را در خانه اش تشدید می کند، هنرمندان را معرفی می کند. او در کارگاه هنرمند-سنتی، فرنان کرمانان، او را با تولوز لوبرک، امیل برنار و لوئیس انسداد ملاقات می کند. یک تصور بزرگ بر روی آن نقاشی امپرسیونیست ها و پس از آن است. در پاریس، او به Absinthe معتاد شد و حتی یک زندگی هنوز در این موضوع می نویسد.

هنوز زندگی با Absintrome

دوره پاریس (1886-1888) بیشترین پربار بود، مجموعه ای از کار آن با 230 بوم دوباره پر شده بود. این زمان جستجو برای تکنولوژی بود، مطالعه روندهای نوآورانه نقاشی مدرن بود. او نگاه جدیدی به نقاشی دارد. رویکرد واقع گرایانه به شیوه ای جدید جایگزین شده است، که مهم است که برای امپرسیونیسم و ​​پس از آن مهم باشد، که در زندگی هنوز هم با گل ها و مناظر منعکس شده است.

برادر او را با نمایندگان واضح ترین این منطقه معرفی می کند: کامیل پیسیرو، کلود مونت، پیر-آگوست رنویر و دیگران. با دوستان خود، هنرمندان اغلب به پلاگین می روند. پالت او به تدریج روشن خواهد شد، روشن تر می شود، و در طول زمان تبدیل به شورش های رنگ، مشخصه کار او از سال های اخیر است.

وینسنت ون گوگ - بیوگرافی، زندگی شخصی، نقاشی، آثار، عکس ها 17973_8

در پاریس، ون گوگ بسیار ارتباط برقرار می کند، از مکان هایی که برادرانش می روند بازدید می کنند. در Tambourin، او حتی یک رابطه کوچک را با میزبان خود را از همبستگی AgoStyle، که یک بار روزنامه ها را ارسال کرد، ایجاد می کند. با او، او یک پرتره را در یک میز در یک کافه و چندین کار در سبک NU می نویسد. محل جلسه دیگر، نیمکت پدال تانسی بود، جایی که رنگ ها و سایر مواد برای هنرمندان فروخته شد. در اینجا، همانطور که در بسیاری از موسسات مشابه دیگر، هنرمندان کار خود را بیان کرده اند.

گروهی از بلوار های کوچک تشکیل شده است که شامل ون گوگ و رفقای او است که به چنین ارتفاع دست نیافته اند، زیرا کارشناسی ارشد بلوارهای بزرگ معروف تر و شناخته شده است. روح رقابت و تنش که در آن زمان در جامعه پاریس سلطنت کرد، برای یک هنرمند هیجان انگیز و بی نظیر غیرقابل تحمل شد. او به اختلافات، نزاع می آید و تصمیم می گیرد که پایتخت را ترک کند.

گوش گوش

در فوریه 1888، او به پرونس می رود و به کل روحش گره خورده است. Theo حامیان برادر، فرستادن 250 فرانک در هر ماه. در قدردانی، وینسنت نقاشی های خود را به برادرش می فرستد. چهار اتاق را در هتل حذف می کند، آن را در یک کافه تغذیه می کند، صاحبان آنها تبدیل به دوستانش و مثبت برای نقاشی ها می شوند.

با ورود هنرمند بهار که توسط خورشید جنوبی جذب می شود، درختان شکوفا می شود. او با رنگ های روشن و شفافیت هوا خوشحال است. ایده های تصور به تدریج از بین می روند، اما به پالت نور و نقاشی در پلانی تبدیل می شود. آثار غالب زرد، به دست آوردن یک تابش ویژه از عمق.

وینسنت ون گوگ گوش خود را قطع کرد

برای کار در شب در پلاگین، شمع را بر روی یک کلاه و sketchik رفع می کند، به این ترتیب محل کار خود را روشن می کند. این همان چیزی است که نقاشی های او "شب ستاره ای بیش از رونا" و "کافه شب" نوشته شده بود. یک رویداد مهم به ورود میدان گاج تبدیل می شود، که وینسنت بارها و بارها دعوت شده به آرگان. مسکن مشترک مشتاق و پربار به پایان می رسد با نزاع و پارگی. اعتماد به نفس، Pedantic Gaugugen مخالف دقیق ون گوگ ناکافی و بی قرار بود.

مقدمه ای از این داستان، قبل از کریسمس سال 1888، زمانی که وینسنت گوش خود را قطع کرد، روشن شدن سریع روابط می شود. Gogen، ترسناک است که حمله به او جمع شده است، در هتل ناپدید شد. وینسنت پیچیدگی گوش گوش را به کاغذ متصل کرد و آن را به آشنایی مشترک خود فرستاد - یک روسپت راشل. در گودال خون، او یک دسته دیگر را کشف کرد. زخم به سرعت بهبود می یابد، اما سلامت معنوی دوباره آن را به تخت بیمارستان باز می گرداند.

مرگ

ساکنان آریا شروع به ترس از شهروندان می کنند. در سال 1889، آنها یک درخواست را با نیاز به نجات آنها از "دیوانه سرخ" می نویسند. وینسنت از خطر ابتلا به بیماری او آگاه است و داوطلبانه به بیمارستان سنت پل مولزولی در سنتمی می رود. در طول درمان، او مجاز به نوشتن در خیابان تحت نظارت کارکنان پزشکی است. بنابراین آن را با خطوط مشخص مانند موج و پیچ و تاب ("شب ستاره"، "جاده با درختان Cypress و یک ستاره"، و غیره کار کرده است.

وینسنت ون گوگ - بیوگرافی، زندگی شخصی، نقاشی، آثار، عکس ها 17973_10

در Saint-Remy، دوره های فعالیت خشونت آمیز با وقفه طولانی ناشی از افسردگی جایگزین می شود. در زمان یکی از بحران ها، او رنگ ها را فرو برد. برادر تئو، علیرغم تشدید مکرر این بیماری، به مشارکت او در سالن سپتامبر مستقل در پاریس کمک می کند. در ژانویه سال 1890، وینسنت "تاکستان" تاکستان را در Arle قرار می دهد و آنها را برای چهارصد فرانک فروخته است که مقدار بسیار خوبی است. این تنها تصویری بود که در طول زندگی فروخته شد.

وینسنت ون گوگ - بیوگرافی، زندگی شخصی، نقاشی، آثار، عکس ها 17973_11

شادی او بی اندازه بود. هنرمند کار را متوقف نکرد. موفقیت "تاکستان" توسط برادرش الهام گرفته شد. این رنگ های وینسنت را تامین می کند، اما او شروع به خوردن آنها می کند. در ماه مه سال 1890، برادر با دکتر گاشا درمانگر و هومیوپات درمانی در مورد درمان وینسنت در کلینیک خود مذاکره می کند. دکتر خود را دوست داشتنی است، بنابراین خوشحال است که برای درمان هنرمند پذیرفته شود. وینسنت نیز به گاشا واقع شده است، شخص مهربان و خوش بینانه را در آن می بیند.

یک ماه بعد، ون گوگ مجاز به سفر به پاریس است. برادر ملاقات او بسیار مهربان نیست. او با امور مالی مشکلی دارد، دختر بسیار بیمار است. وینسنت، چنین پذیرش حاصل از تعادل، او می داند که این امکان پذیر است، و همیشه برای برادر برای بار بوده است. شوکه شده، او به کلینیک باز می گردد.

وینسنت ون گوگ - بیوگرافی، زندگی شخصی، نقاشی، آثار، عکس ها 17973_12

در 27 ژوئیه، به طور معمول، به نظر می رسد که خوشبختانه، اما بازگشت با études، اما با یک گلوله در قفسه سینه. گلوله ای که از تفنگ آزاد شد، به سمت رحم رفت و از قلب دور شد. هنرمند خود به پناهگاه بازگشت و در رختخواب گذاشت. دروغ گفتن در رختخواب، او بی سر و صدا گوشی را دودی کرد. به نظر می رسید که این زخم به او آسیب نرساند.

Hacheache باعث شد تا TEO به تلگراف. او بلافاصله وارد شد، شروع به اطمینان برادر کرد که او به او کمک کند که لازم نیست که ناامید شود. در پاسخ، عبارت صدا: "غم و اندوه برای همیشه ادامه خواهد داشت." هنرمند در 29 ژوئیه 1890 در نیمه دوم سالگی فوت کرد. او در 30 ژوئیه در شهر مری دفن شد.

قبر وینسنت ون گوگ

بسیاری از هنرمندان هنرمند خود با هنرمند وارد شدند. دیوارهای اتاق آخرین نقاشی های خود را آویزان کردند. دکتر هاچا می خواست سخنرانی بگوید، اما من گریه کردم که من توانستم فقط چند کلمه بگویم، ماهیت آن به این واقعیت رسیده است که وینسنت یک هنرمند بزرگ و یک شخص صادقانه بود که هنر فوق بود همه چیز او را بازپرداخت خواهد کرد، نام او را حفظ می کند.

برادر هنرمند Teo van Gogh شش ماه بعد نبود. او خود را با برادرش نزاع نکرد. ناامید او، که او با مادرش به اشتراک گذاشته شد، غیر قابل تحمل می شود و با یک اختلال عصبی بیمار می شود. این چیزی است که او پس از مرگ برادرش در نامه ای از مادرش نوشت:

"این غیرممکن است که غم و اندوه من را توصیف کنیم، زیرا غیرممکن است که دستاورد پیدا شود. این یک غم و اندوه است که آخرین و از آن من، البته، هرگز از شر من زنده خواهد شد. تنها چیزی که می توان گفت این است که او خود را پیدا کرد که صلح را پیدا کرد که به دنبال آن بود ... زندگی یک بار سنگین برای او بود، اما اکنون، همانطور که اغلب اتفاق می افتد، همه از استعدادهای خود ستایش می کنند ... اوه، مامان! او خیلی من بود، برادر من بود. "

تئو ون گوگ

و این آخرین نامه ای از وینسنت است که پس از یک نزاع نوشته شده است:

"به نظر من به نظر می رسد که به این دلیل که همه چیز کمی اعمال می شود و علاوه بر بیش از حد مشغول است، لازم نیست به طور کامل تمام روابط را بفهمید. من کمی شگفت زده شدم که شما به نظر می رسید که شما می خواهید عجله را عجله کنید. چگونه می توانم کمک کنم، بلکه باید با شما مناسب باشد؟ به هر حال، ذهنی، من به شدت دست های خود را فشار می دهم، به رغم همه چیز، خوشحالم که همه شما را دیدم. آن را تردید نکنید. "

در سال 1914، بقایای بیوه او در کنار قبر وینسنت رد شد.

زندگی شخصی

یکی از دلایل بیماری روحی ون گوگ می تواند زندگی شخصی خود را شکست دهد، او هرگز خود را یک همدم زندگی خود را یافت. اولین حمله ناامیدی پس از شکست زن خانه دار اوسولا اورسولا، که در آن او به طور مخفیانه به مدت طولانی در عشق بود، اتفاق افتاد. این پیشنهاد به طور غیر منتظره به نظر می رسید، دختر را تکان داد، و او به آرامی رد کرد.

این داستان با Kuzina Ki Stricker بیوه تکرار شد، اما این بار وینسنت تصمیم می گیرد که از دست ندهد. زن مراقبت نمی کند در سفر سوم به بستگان معشوق، دست خود را در شمع شعله می برد، و امیدوار است که آن را حفظ کند تا زمانی که رضایت خود را به همسرش تبدیل کند. با این عمل، او سرانجام پدر دختر را متقاعد کرد که او با یک مرد ناسالم ذهنی برخورد می کند. بیشتر به مراسم با او شروع نشد و به سادگی سخنرانان از خانه.

وینسنت ون گوگ.

نارضایتی سکسی در حالت عصبی خود منعکس شد. وینسنت شروع به روسپی می کند، به ویژه نه خیلی جوان و نه بسیار زیبا، که او می تواند افزایش یابد. به زودی او انتخاب را در یک فاحشه باردار متوقف می کند، که او را با یک دختر 5 ساله حل می کند. پس از تولد پسر، وینسنت به کودکان وابسته است و فکر می کند ازدواج کند.

زن هنرمند را مطرح کرد و حدود یک سال با او زندگی کرد. به خاطر او، او باید از گونوره درمان شود. در نهایت، روابط بدتر شد، زمانی که هنرمند متوجه شد که چگونه بدبختی، بی رحمانه، خشن و متفاوتی بود. پس از ترک بانوی که توسط کلاسهای سابق خود را تحسین می کرد، و ون گوگ لاهه را ترک کرد.

Margo Behemanne

در سال های اخیر، وینسنت یک زن 41 ساله به نام مارگو هیمن را دنبال کرده است. او هنرمند همسایه در ناونن بود و واقعا می خواست ازدواج کند. ون گوگ، نه از تاسف، موافق ازدواج با او است. والدین این ازدواج را رضایت نمی دادند. Margo تقریبا زندگی را مرتکب نشد، اما ون گوگ او را نجات داد. در دوره بعدی، او دارای بسیاری از اتصالات تصادفی، او از خانه های عمومی بازدید می کند و از زمان به زمان از بیماری های وخیم درمان می شود.

ادامه مطلب