کارل بزرگ - بیوگرافی، عکس، زندگی شخصی، امپراتوری، شوالیه و زمان

Anonim

زندگینامه

در بیوگرافی کارل من، جنگ های بزرگ و اصلاحات آموزشی، ظلم و ستم در رابطه با دشمنان و عشق فوق العاده ای برای بومیان و بستگان، تعجب آور است. نه هر حاکم در تاریخ جهان، هدف قرار دادن قهرمان حماسه عامیانه بود و عنوان افتخاری عالی را دریافت کرد.

دوران کودکی و جوانان

امپراتور آینده در همه پادشاه خانواده متولد شد، که منطقی است تصور کنید. پدرش دادگاه دینیترن مجورت پیپین کوتاه بود، وارث به نوع باستانی کارولینز، که همچنین Mayoridomas را در حیاط فرانسه انجام داد. مادر چارلز بورتراد، دختر گراف تاثیرگذار لنتس کالیبرت، تبدیل به یک همسر بلندپروازانه و گردهم شده بود. او به طور فعال در سیاست شرکت کرد و با ایده متحد شدن با قدرت های همسایه وسواس شد.

پادشاه کارل بزرگ است

در آن زمان، قدرت سلسله حاکم Meroving بسیار ضعیف بود که نزدیکترین رفقای پادشاه مجورد توسط امور دولتی مدیریت شد و پادشاه امضا را امضا کرد و سر خود را در جلسات با سفیران خارجی قرار داد. در 751، Pipin کوتاه است، با حمایت از پاپ رومی، سرانجام آخرین از Meroving تاج و تخت را محروم کرد و خود را اولین حاکم کارولین اعلام کرد. همچنین بر روی پادشاهی فرزندان خود کارل و کارلون. پادشاه محروم از قدرت به صومعه فرستاده شد و پدر در قدردانی زمین را در مرکز ایتالیا دریافت کرد.

بزرگ چارلز بزرگ فاتح

کارل یک پسر قوی، فعال و کنجکاو را افزایش داد، توانایی های غیر سرد را در تدریس نشان داد و توسط یک شخصیت آرام جمع شده متمایز شد. این ویژگی ها مورد علاقه پدر پسر را ساخته اند و از دوازده سال، Pipin او را با او در مبارزات نظامی برد و پرونده های دولتی دولتی را آموزش داد.

در سال 768، Pipin به طور غیر منتظره از آب فوت کرد و پادشاهی، با توجه به اراده، بین پسران تقسیم شد. کارلو زمین های شمالی و غربی را به دست آورد، و کارلون - بخش مرکزی و جنوب شرقی. بلافاصله پس از این، رابطه بین برادران بدتر می شود و ناتوانی ها سعی کردند آنها را در آغوش بگیرند. این پرونده به جنگ رفت و تنها تلاش های مادر مجاز به فروپاشی درگیری های داخلی بود.

کارل بزرگ بر روی اسب

وضعیت به خودی خود حل شد: در سال 771، کارلون به طور ناگهانی درگذشت. کارل او را به بیوه با کودکان به ایتالیا فرستاد و بلافاصله به سرزمین های برادرش پیوست، خود را به خود پیوست، خود را با یونایتد فرانک اعلام کرد. بنابراین، او قدرتمندترین حاکم در اروپا شد. او متعلق به اکثریت قلمرو مدرن فرانسه، بلژیک، تقریبا تمام آلمان با اتریش بخشی از آن و بخشی از هلند بود. بنابراین، کارل بلافاصله در تقویت اموال خود، به موازات، پیوستن به سرزمین های همسایه به آنها.

پیاده روی جنگ

او هیئت مدیره خود را با جنگ با Saksami آغاز کرد، که در مجموع 33 سال طول کشید. Saxe Pagans بود و به طور مداوم فرانک ها را با حملات بی رحمانه خود مختل کرد. در سال 772، کارل با ارتش خود ارببرگ خود را اسیر کرد و حرم اصلی را نابود کرد - Idol Irminsul. پس از آن، یک آتش بس به مدتی به پایان رسید، و پادشاه به ایتالیا نقل مکان کرد، که پس از آن متعلق به langobard بود و به رهبری یک دستگاه تست. Langobard به طور مداوم در زمین های پاپ تلاش کرد و تهدید کرد که رم را بگیرد، بنابراین پدر از کارل درخواست کمک کرد.

کارل بزرگ بر روی اسب

پادشاه فاتح در این جنگ نیز علاقه اش بود، بنابراین، با دختر دذرریا تعامل داشت و آن را به پدرش فرستاد، او وارد جنگ شد. مسیر نیروهای خود را از طریق آلپ دروغ می گوید، و متوجه شد که Langobard گذر را تقویت کرده است، کارل به طور غیر منتظره به آنها از عقب رفت. این وحشت را در نیروهای نظامی از بین برد و مجبور شد به پایتخت Langobard PaVia عقب نشینی کند، امیدوار بود که شهر را تقویت کند و در محاصره نشست. شش ماه بعد، سرمایه سقوط کرد، و نزولی تسلیم به رحمت برنده شد. او اسیر بود و به راهبان تبدیل شد، و کارل خود را به عنوان پادشاه سرزمین های دستگیر شده اعلام کرد و هیئت فرانسیس را در آنها معرفی کرد. در رم، برنده با بزرگترین افتخارات ملاقات کرد و پاپ آدریان، من او را یک پذیرش رسمی سازماندهی کرد.

کارل بزرگ و پدر آدریان من

در سال 776، پدر به کارلو برای کمک نظامی کمک کرد. پسر مواد مخدر وارد توطئه با بیزانس شد و قصد داشت تا تخت را بگیرد. به زودی قیام سرکوب شد و شورشیان تکان خوردند.

پس از کمپین ایتالیایی، کارل دوباره برای زاکسن شروع شد. در حالی که پادشاه در ایتالیا جنگید، Saksa Eresburg را شکست داد. بنابراین، کارل تصمیم گرفت تا یک خط دفاعی قدرتمند را در مرز با زاکسن نصب کند و قلعه کارلزبورگ را ساخت، که برای دفاع از سرزمین های فرانسیس از حملات دشمن طراحی شده بود. به موازات، تجدید نظر محلی جمعیت محلی در ایمان مسیحی همراه بود، گاهی اوقات با مقاومت شدید همراه بود.

کرون سازی کارل بزرگ است

در سال 777، کارلا به درخواست کمک به فرماندار Zaragoza کمک کرد. پادشاه مدت ها برنامه ریزی کرده است تا مرزهای جنوبی خود را گسترش دهد و از این دلیل بهره مند شود، به پیرنه رفت. این سفر بسیار موفق نبود. در Gorge Ronselvan، Baska سربازان خود را یک کمین سازماندهی کرد و یک خون خونین را تشکیل داد. در این نبرد، برادرزاده کارل رولاند کشته شد. این قسمت بر اساس "Song of Roland" افسانه ای است. با این وجود، کارل هنوز هم توانست منطقه قلمرو کوه های پیرنه را که نام تجاری اسپانیایی نامیده می شود، برنده شود.

کارل بزرگ و رولاند

پس از بازگشت کارل، آنها منتظر نصف ناخوشایند بودند: Saksa مضطرب تمام وعده های خود را فراموش کرده و دوباره جنگ را رها کرد. بنابراین، پادشاه کمپین جدید خود را برای زاکسن در زاکسن آماده کرد. او توانست دشمنان را در زمان آرام کند و مردم را به او وفادار به او به او وفادار به او در سر و راه های اداری، اما شورش در زاکسن رخ داد.

در عین حال، او چهار ساله پسر پیپینا را تعمید داد و او را توسط پادشاه لنگوبارد اعلام کرد.

در سال 788، کارل به او پیوست و پسر عموی خود را مجبور کرد تا دوک را ترک کند، او را در یک توطئه و قرار دادن در صومعه متهم کرد.

بازگشت به زاکسن، پادشاه شروع به سرکوب قیام سازماندهی شده توسط رهبر مقاومت بتن با ظاهر شد. او به مدت سه سال به این موضوع اختصاص داده شد، بی رحمانه از بین بردن مکرر و خانه های آنها. به زودی شورشیان از رحمت درخواست کردند و تسلیم شدند. Vidakind خود را به پادشاه آمد و بارها و بارها، مسیحیت پذیرفته شد. این نقطه عطفی در جنگ طولانی و خونین ساکسون بود.

فتح آر کارل بزرگ

یکی از دستاوردهای برجسته کارل در یک میدان نظامی به شمار می رود توسط AVAR، و یا، همانطور که آنها نیز نامیده می شود، هونز. این جنگ پس از ساکسون به مدت زمان دوم و خونریزی تبدیل شده است و چهارده سال طول کشید. قبیله آوار، چندین قرن ترور ساکنان شرق اروپا، تخریب شد، و زمین های آنها به دولت فرانسیس متصل شده است، که نام نام تجاری شرقی را دریافت کرده است. تمام ثروت های بیدار شده توسط آوارا در طول وجود خود، به برندگان رفتند.

نقشه امپراتوری Frankish

در سال 799، یک جنگ محکم در زاکسن با موفقیت انجام شد. کارل و پسران سرانجام ساکسون را شکست دادند، توسط فرانک ها فتح شده توسط قلمرو را فتح کردند و اکسون های دستگیر شده از طریق قلمرو دولت فرانسیس پراکنده شدند.

ایجاد یک امپراطوری

در 799، پاپ شیر سوم به عنوان یک نتیجه از توطئه سرنگون شد. او به حمایت از کارل اشاره کرد و به زودی به رم بازگشت. اشراف محلی هیچ چیز نداشت، چگونه این وضعیت را بپذیریم. در طول جشن عروسی کریسمس در قدردانی اعلام کرد Charles Emperor. علیرغم نارضایتی حاکمان بیزانس، آنها باید عنوان جدید حاکم فرانک را تشخیص دهند. برای مقایسه با آنها، کارل در حال تلاش برای ازدواج با ایرینا بیزانس بیزانس است، اما در همان سال او به عنوان یک نتیجه از کودتای قصر قدرت را از دست داد.

کرون سازی کارل بزرگ است

آموزش امپراتوری به یک رویداد ضروری برای اروپای غربی تبدیل شده است، که پادشاه قدرت و کلیسا را ​​متحد کرده و نفوذ دولت فرانسه را تقویت می کند.

کارل من، به عنوان یک مرد هوشمند، مذهبی و تحصیل کرده، نمی توانست نقش بزرگی کلیسا را ​​در توسعه دولت درک کند. بنابراین، او به هر طریقی کشته شدگان روحانیون، سخاوتمندانه پاداش های پولی و زمین خود را به دست آوردند. در پاسخ، آنها به طور مداوم مردم فتح شده را به ایمان مسیحی خریداری کردند، پس از رعایت دقیق فروتنی و قانون.

تاج چارلز بزرگ است

عصر کارل بزرگ به نام "بازسازی کارولین" نامیده می شود. او در دادگاه تحصیل کرده ترین در آن زمان جمع شده بود، به افتخار مدارس کمک کرد، و نه تنها برای اشراف، بلکه برای املاک متوسط. با استفاده از آن، تواریخ های باستانی جمع آوری شد، که در اسکریپت های ویژه تحت صومعه ها مرتب شده و مرتب شده اند. کتابخانه ها ایجاد شدند، اصلاح سیستم نوشتن و آموزش انجام شد. با آن، زمین های رها شده تسلط یافت، شهرهای جدید، پل ها و جاده ها ساخته شد.

کلمه پادشاه به نمایندگی از کارل بزرگ شد

امپراطوری، که توسط کارل بزرگ شده است، پس از مرگ او پسر لوئیس به ارث برده شد و در سال 843 آغاز شد. علت فروپاشی قدرت اقتدارگرا به اندازه کافی نیروهای خود را نداشت، که دارای ویژگی های برجسته ای که در پیشینیان بزرگ خود ذاتی نداشتند، نداشتند.

زندگی شخصی

کارل من شش زن داشتم، سه زن و شوهر و هجده فرزند. اولین همسرش دختر پادشاه Langobard Dezerria بود. او قبل از آغاز اولین کمپین ایتالیایی، او را به پدرش فرستاد و به زودی با دختر منشاء نجیب Guillhegard ازدواج کرد، که سه پسر را به او داد (Pipina، Charles و لوئیس) و سه دختر.

پادشاه از دوران کودکی او پسرانش، اسب سواری و دست زدن به شمشیر را تدریس کرد و همچنین از کلاس های گرامر خود و علوم دقیق استقبال کرد. او دختران را بسیار دوست داشت، او تمام وقت سعی کرد تا آنها را با او حفظ کند و هیچ متاهل نداشته باشد. بله، و در پسران ارواح کارل اهمیتی نداشتند، بنابراین پایان گمشده پیپینا و چارلز به یک فاجعه واقعی برای او تبدیل شد.

مرگ

در پایان عمر کارل تبدیل به یک بیمار از یک مرد قدیمی است. احساس یک آمبولانس، او لوئیس مقدس و به طور عمومی اعلام کرد وارث.

پاپ Adrian I Corons Louis

به زودی پس از آن، او در شکار سرد بود و در سال های چهارده هفتم از هیئت مدیره در هفتاد و دوم زندگی می کرد. بدن او به طور رسمی در کلیسای اصلی شهر آخن آشکار شد.

ادامه مطلب