آرتور شوپنهاور - بیوگرافی، عکس، زندگی شخصی، کتاب ها

Anonim

زندگینامه

بزرگترین فیلسوف- غیر منطقی قرن نوزدهم به شدت بحث برانگیز بود. حامی ایده های عجیب و غریب خود را محدود نکرد؛ بودن یک گیاهخواری متقاعد کننده - در مورد زندگی بدون گوشت فکر نمی کرد؛ همه قلب از زنان نفرت داشتند، اما جامعه ی خانمهای دوست داشتنی را دوست داشتند. تا به امروز، این اختلاف بین فلسفه بدبینی و حرص و طمع به لذت بردن از زندگی، اختلافات کبدی در میان معاصران است.

برخی از آنها در Schopenhawer "شهید" می بینند که تلاش می کنند راهی برای غلبه بر تراژدی زندگی پیدا کنند. دیگران اعتماد به نفس دارند که مأموریت خودخواهانه بود که دوست داشتنی مشکلات واقعیت های اطراف را متزلزل کند، آنها را به عنوان مطلق مطرح می کند. اما هیچ کس این واقعیت را انکار نخواهد کرد که افکار و مشاهدات آرتور بر فرهنگ فلسفه تأثیر می گذارد و به نقطه شروع برای مفاهیم جدید تبدیل شده است.

دوران کودکی و جوانان

در 22 فوریه، 1788، یک پسر در شهر دانزیگ در خانواده ثروتمند شوپنهاور ظاهر می شود. پدر و مادر نام نوزاد آرتور را به نام

Heinrich Floris Schopenhauer، پدر آرتور، یک بازرگان ارثی، که به این پرونده افتخار می کرد، به ارث برده شد. حمایت از شهرت خانواده، او همه کارها را انجام داد تا کسب و کار شکوفا شود، و همسرش با کودکان به هیچ چیز نیازی نداشت. هینریش نه تنها یک بازرگان صالح بود، بلکه یک سازمان صادقانه مرد ثروتمند بود.

آرتور شوپنهاور در جوانانش

افرادی که در مورد او بودند، به او اشاره کردند، اصل، یکپارچگی و عدالت، که پدر فیلسوف در زادگاه خود احترام گذاشت. در سال 38، هینریچ 18 ساله یوهان هنریتوتو Trooozin را در همسرش می گیرد. هیچ احساسی در این اتحادیه وجود نداشت، محاسبات وجود داشت. Henrietta سرگردان و سرد معتقد بودند که در این ازدواج او باید نگران لباس های امروز در توپ باشد. هینریچ متوجه شد که او ابدی نیست و او به وارثان نیاز دارد.

آرتور در اولین پنج سال در زادگاه خود زندگی می کرد. در سال 1793، دانزیگ تحت سلطه نیروهای پروس قرار گرفت و به عنوان یک شهر آزاد متوقف شد. خانواده آزادی دوست داشتنی نمی خواستند به مهاجمان شورش کنند و در ماه مارس به هامبورگ منتقل شوند. برای 12 سال، Schopenhauers محل اقامت را تغییر نداد. Heinrich رویای دادن پسرش تحصیلات ارزشمند بود.

آرتور شوپنهاور در جوانان

در 9، Schopenhauer ارشد ارشد آرتور به فرانسه به دوست خود در Havr می فرستد. در طول دو سال، پسر در بهترین معلمان شهر تحصیل می کند. بازگشت به خانه، Schopenhauer جوان به طور کامل در فرانسه صحبت کرد، و مادری بومی خود را به فیلسوف آینده با دشواری داده شد. در 11 سالگی، پسر به دبیرستان دره می رود، جایی که آنها به طور انحصاری کودکان بازرگانان را به ارمغان آوردند. در این مدرسه، علاوه بر اقلام پذیرفته شده، شمشیربازی، نقاشی، بازی در فلوت و رقص تدریس شد.

در ژانویه 1805، در دستورالعمل پدر آرتور، تجارت بازرگانی و سناتور IEnis وارد می شود. در آنجا، پسر درک می کند که تجارت چیزی نیست که او می خواست در آینده شرکت کند.

در غیر این صورت، در بهار سال 1805، پدر آرتور میمیرد. Heinrich از پنجره اتاق زیر شیروانی به کانال آب افتاده و غرق شد. زبانهای بد شایع شده است که خودکشی بود. دلایل مختلفی نامیده می شود: برخی معتقدند که هینریش به زودی ورشکستگی را پیش بینی کرده و این فکر را قبول نکرد، دوم گفت که این موضوع در مشکل بهداشتی است. یک پسر که پدرش را دوست داشت، به شدت به مرگ او نگرانی کرد، و حتی اگر یکی از این دلایل صادقانه بود - او هرگز نمی توانست آن را بپذیرد.

پرتره Arthur Schopenhauer

پس از مرگ سرپرست خانواده، قدرت در خانه به یوهان منتقل شد. مادر یک فیلسوف بدون شاخه ای از وجدان، خود را با نویسندگان، هنرمندان و سیاستمداران احاطه کرده است، سالن وایمار را باز می کند. در میان مهمانان زن به نظر می رسد افراد معروف: ویلاند، برادران لبخند زدند، و حتی خودت خود. در حالی که یوهان یک شیوه زندگی جشن را رهبری کرد، آرتور همچنان به مطالعه علت تجاری ادامه داد. مرد جوان تا زمانی که دوست جدید یوهان او را متقاعد کرد، او را متقاعد کرد تا پسرش را به دانشگاه گوتینگن بدهد.

دانشکده پزشکی بلافاصله توجه آرتور را جلب کرد، اما تحت تأثیر معلم G. Schulz، مرد جوان متمرکز بر فلسفه، رفتن به دانشکده مربوطه در گوتینگن شوپنهاور از سال 1809 تا 1811 ماند. در سال 1811، آرتور از ویمار به برلین حرکت می کند. فلفل فیلسوف، که در آن لحظه در اوج محبوبیت وجود دارد، زندگی می کرد. جوان Schopenhauer در سخنرانی ها، Colloquiums حضور داشت و بارها و بارها با یک استاد وارد شده است. با گذشت زمان، احترام به فسفات تبخیر شده است، اما نگرش و مشکوک اخراج آمد.

بنای یادبود آرتور شوپنهاور

آرتور با مطالعات زراعی علوم طبیعی: شیمی، نجوم، فیزیک، زیست شناسی، ژئوژنز. مرد جوان به شعر اسکاندیناوی گوش داد، کار نویسندگان نویسندگان رنسانس و فلسفه قرون وسطی را مورد بررسی قرار داد. فقط فقه و الهیات دانش آموز را جذب نکردند. کشتی بقیه علوم جوان آرتور می خواست به طور کامل خشک شود.

در سال 1813، متفکر جوان قرار بود مدرک دکترا در برلین دریافت کند. اما برنامه های او وضعیت نظامی را تصحیح کرد. آرتور در طول طراحی ترکیب "در چهار ریشه قانون اساسی"، در طول طراحی ترکیب "در چهار ریشه قانون کافی" بود.

در اوایل ماه اکتبر، تلاش های Schopenhauer قدردانی شد: دانشگاه IOEN اعلام کرد آرتور توسط دکتر فلسفه.

ادبیات

"صلح به عنوان اراده و ایده" - کار مرکزی آرتور شوپنهاور. این کتاب شامل دیدگاه های ماترا در مورد زندگی، چشم انداز او از تربیت، تنهایی و بدهی است. هنگام نوشتن این کار، Schopenhauer از آثار Epicate و Kant الهام گرفته شد. متفکر می خواهد به خواننده این ایده را بیان کند که صرف نظر از مزایای خارجی، یکپارچگی داخلی انسان و هماهنگی با خود، و همچنین سلامت جسمی بدن - تنها دلیل خوشبختی است.

آرتور Shopenhauer کتاب ها

این کتاب "erystics یا هنر برنده شدن اختلافات" در قرن نوزدهم نوشته شده است، اما اکنون بسیار مرتبط است. در این کتاب، Schopenhauer اسرار اختلافات برنده را نشان می دهد. آرتور توضیح می دهد که چگونه درست باشد، حتی اگر شما اشتباه هستید. به گفته نویسنده، به منظور شکست دادن اختلاف، شما باید به درستی با حقایق تجدید نظر کنید.

Schopenhauer در کتاب "در مورد ناچیز و پیچیدگی زندگی" می نویسد که بشریت در اسارت خواسته های خود قرار دارد - هر روز نیازهای رشد می کند، هیچ چیز نمی تواند شور و شوق ما را خنثی کند، هر گنجه قدیمی باعث ایجاد جدید و قوی تر می شود.

نسخه روسی کتاب Arthur Schopenhauer

کتاب "متافیزیک عشق جنسی". متون منتشر شده خواننده را با دیدگاه اخلاقی Schopenhauer معرفی می کنند. در اینجا ماهیت عشق جنسی غالب است، پذیرش واقعیت مرگ و میر مرگ و میر انسان است. تشنگی ناخوشایند برای زندگی، قدرت غرایز، تظاهرات توهم جهان، که در توطئه های کتاب ارائه شده است، جایی که هر خواننده قادر به پیدا کردن خود خواهد بود.

زندگی شخصی

Schopenhauer جذاب نیست: فیلسوف رشد کم، باریک بود و دارای یک سر ناسازگار بود، که به دلیل اندازه بدن کمیک بود.

علیرغم عدم وجود یک براق خارجی، مرد با زیبایی لباس پوشید. او چشم انداز مد خود را داشت. حتی در انتخاب لباس، یک مرد یک فرد گرایی ناپایدار بود. اما Mizanthropa باقی می ماند یک سوء تفاهم، حتی لباس پوشیدن با سوزن.

آرتور شوپنهاور هرگز ازدواج نکرده است

یک مرد جوان کم هزینه به جامعه و دختران بیگانه بود. با این حال، در مکالمات نادر، این مرد توجه را به ظاهر، و سخنرانی هایی که به عنوان یک هجا ادبی، ساده و دقیق بود، جلب کرد.

یک دختر که در روح یک بدبختی جوان از دانه های منوآییتالیستی که کارولینای یهرمن نامیده است، دوخته است. Schopenhauer در عشق به ناخودآگاه افتاد، تصمیم به ایجاد یک اتحادیه خانوادگی، برای همیشه زیبایی را به خود متصل کرد. اما معشوق خیلی ساده نبود: من نمی خواستم خودم را با ازدواج اوزامی تحمل کنم، کارولینای از فیلسوف جوان خواسته بود که او را تنها بگذارد. آرتور در مراحل یافت نشد، چرا او خیلی زیاد بود. توضیح زیپ در سرش فریاد زد: زنان در طبیعت احمق هستند و نه دور. این موجودات قادر به ساختن آینده نیستند. زن یک قلعه از گناه و غرور است.

کارولینای یهرمنمن

مرد جوان تبدیل به یک جنسیت شد، اما با وجود این بینش، مرد جوان زمان زیادی را در شرکت زیبایی های محلی صرف کرد، معاشقه و، اگر خوش شانس بود، لذت بردن از عشق را تحسین کرد.

کارولینای کارولینای دانه را کشت، اما ریشه ها هنگامی که ترزا ایتالیایی پرزها در زندگی آرتور ظاهر شد، پشته شد. دختر زیبا، غنی بود و شکل گرفت. آشنایی در سال 1822 در زمان سفر Schopenhauer در ایتالیا برگزار شد. مرد جوان در آسمان هفتم از شادی بود و به طور جدی در مورد ازدواج فکر کرد. یک قسمت واحد برنامه های فیلسوف را نابود کرد: در حالی که راه رفتن در اطراف شهر، دوستداران با نویسنده انگلیسی توسط لرد بایرون برخورد کردند.

آرتور شوپنهاور با پودل

همراهی در نگاه یک گنجان معروف مشکوک و فاسد شد. آرتور میترسید که در آینده، چنین بانوی جذابی با سهولت شاخ ها وجود دارد و به شدت حاضر به دیدار با یک دختر فریبنده نیست.

در آینده، Schopenhauer به طور انحصاری با دختران به راحتی قابل دسترسی ملاقات کرد: او آنچه را که مورد نیاز بود دریافت کرد و آنها را پرتاب کرد. هر جدید "رمان" انتقام زیبایی ایتالیایی بود.

یک سال بعد، آرتور به درسدن بازگشت و به آنچه که زندگی خانوادگی برای او نیست، گزارش داد و با عشق به زنان به پایان رسید.

مرگ

Schopenhauer با سلامت پدیده ای متمایز شد. هیچ بیماری نمی تواند با او مقابله کند. بنابراین، دانش آموز "آوریل" ضربان قلب 1860 و ناراحتی نور در قفسه سینه در آن زمان در فیلسوف و قطره نگرانی ایجاد نشد.

چهار ماه، 21 سپتامبر، دکتر بدن بی جان Schopenhauer را پیدا کرد: این بیماری "تعجب" را پیدا کرد، زمانی که یک مرد قهوه را در اتاق نشیمن نوشید. پنومونی ریه ها به عنوان پزشكی از فیلسوف شد.

آرامگاه آرتور شوپنهاور

بدن باز نشد، زیرا، در طول زندگی Schopenhauer، به صورت کتبی، این روش را رد کرد. هنگامی که بر روی سر دفن شده بود توسط یک گلدان لورل سپرده شد. بقایای بدبینی مأموریت توسط زمین در 26 سپتامبر در گورستان محلی در فرانکفورت خیانت کردند.

یک سنگ قبر غیر قابل تشخیص، توسط Ivy دستگیر شده، آخرین نبوغ را تزئین می کند. هیچ نقطه ای از مرجع (تاریخ تولد) وجود ندارد، هیچ نقطه ای از بازگشت (تاریخ مرگ) وجود ندارد. فقط دو کلمه بر روی آن اجاق گاز حک شده است: آرتور شوپنهاور.

نقل قول

"هر فرد می تواند گوش دهد، اما ارزش صحبت کردن با هر". "اجتماعی بودن مردم بر اساس عشق به جامعه نیست، بلکه ترس از تنهایی است." "جهان یک بیمارستان برای افراد غیر قابل درمان است." "دان در نور کتاب ها، من ممکن است به مدت طولانی به ناامیدی بروید. "" هنگامی که مردم در میان خود ارتباط برقرار می کنند، رفتار آنها شبیه یک دیکری است که سعی می کند در یک شب زمستان سرد گرم شود. آنها سرد هستند، آنها به یکدیگر فشار می آورند، اما قوی تر آنها این کار را می کنند، دردناک تر آنها را با سوزن های طولانی خود می کشند. مجبور به علت درد آسیب، آنها دوباره به دلیل سرماخوردگی نزدیک می شوند و بنابراین همه شبها می میرند. "

کتابشناسی - فهرست کتب

  • "در چهار ریشه قانون قانون کافی" (1813)
  • "در چشم انداز و رنگ" (1816)
  • "صلح مانند اراده و عملکرد" ​​(1819)
  • "آه در طبیعت" (1826)
  • "در آزادی اراده" (1839)
  • "بر اساس اخلاق" (1840)
  • "دو مشکل اصلی اخلاق" (1841)
  • "Parerga und Paralipomena" (1841، 1851 - دو جلد)
  • "Paralepomena جدید" (1860)

ادامه مطلب