Esmeralda - بیوگرافی، شخصیت ها و نقل قول ها

Anonim

تاریخچه شخصیت

سخنگوی اصلی برای رمانتیک فرانسوی ویکتور هوگو با دیدگاه های سخت در مورد زندگی متمایز شد. در آثار او، کل واقعیت اطراف آن توضیح داده شد، که متاسفانه هیچ شادی و غم و اندوه را ایجاد نمی کند.

Esmeralda - بیوگرافی، شخصیت ها و نقل قول ها 1748_1

فقط به یاد آوردن رمان ها "رد" یا "مردی که می خندد"، که تأثیر زیادی بر چارلز دیکنز، آلبوم کما، فودور داستوفسکی و نمایندگان دیگر دیاسپورا ادبی دارد. اما در فهرست تمام خدمات خود Hugo دارای کار دیگری است که تبدیل به یک کلاسیک ادبیات جهان شده است، - "کلیسای مادر پاریس خدا". تصاویری از قهرمانان این کتاب قابل تشخیص بود و زیبایی اسمارالدا به سینما، تئاتر، باله و کار متحرک منتقل شد.

تاریخچه خلقت

ویکتور هوگو یک نوآور شد، زیرا "کلیسای مادر پاریس خدا" اولین رمان تاریخی فرانسوی بود. این در سال 1828 آغاز شد و در نسخه خطی 1831 که منتقدان عمومی و ادبی را در کتاب فروشی ها ظاهر می کردند، آغاز شد. هنگامی که خالق اسمارالدا و قربان کوازیمودو مکتب به داخل آن، او به آثار همکارش در کارگاه اسکات والتر متکی بود، طراحی آثار را بر اساس زیرنویس تاریخی مورد علاقه قرار داد.

ویکتور هوگو

علاوه بر این، نبوغ ادبیات توسط نقوش سیاسی هدایت شد. با توجه به افسانه، یک ساختمان بزرگ با یک قوس شش ساعته، که شاهکار گوتیک بود، مقامات قصد داشتند از بین بروند و هوگو برای بازسازی آثار فرهنگی انجام می شد. قابل توجه است که پس از انتشار یک کتاب درباره Notre Dame، کلیسای جامع راه اندازی شده توجه گردشگران را جلب کرد. رومی به ایجاد عشق و احترام به ساختمان های قدیمی کمک کرد، که پس از انتشار "کلیسای جامع مادر پاریس" شروع به مراقبت از آن کرد.

بیوگرافی و طرح

رمان فرانسه، که به فرقه تبدیل شد، دراماتیک است و مشکلات اجتماعی جامعه را نشان می دهد و همچنین در مورد ظلم و ستم انسانی و مقابله با خیر و شر صحبت می کند.

Esmeralda قهرمان مرکزی رومی ویکتور هوگو است. او در سال 1466 در خانواده بسته های شانفر، دختر MengeStrel از Reims متولد شد. اما از آنجایی که پدر شکسته و به زودی فوت کرده است، خانواده بسیار کم عمدتا زندگی می کردند. مادر Esmeralda در اوایل شکوفا شد و برای 14 سال او شروع به جلب توجه مردان کرد.

اسمارالدا

یک روز او در عشق افتاد، اما رابطه با یک مرد متاهل به فساد محکوم شد، علاوه بر این، یک سنگر بادی یکی دیگر از معشوقه ها را به دست آورد. بعد، بسته شروع به فرود به پایین پله های عمومی کرد و "دستانش" را به دست آورد: او زمان خود را با هر دو ارسطو و مردان ساده گذراند.

یک بسته که تبدیل به یک پرده شده است، بارداری را از تخریب، که در سن 20 سالگی بود، نجات داد. پس از تولد Agnessea (نام Esmeralda در هنگام تولد)، Santflery نگاه کرد، بنابراین "حرفه" او شروع به تقاضا دوباره، و تمام پول به دست آورد، مادر جوان به لباس خود را برای دخترش گذراند.

quasimodo

نه بگویم که دوران کودکی بدون ابر بود. یک دختر کوچک توسط کولی های اسپانیایی به سرقت رفته بود، که در عوض در گهواره یک کودک کوهی به نام Quasimodo باقی مانده است. پس از آن، رویداد غم انگیز تله دلیل را از دست داد، فکر کرد که آدم ربایان دختر را خوردند. چنین نتیجه ای توسط Santflery ساخته شد، زمانی که او را در محل آثار دستگاه از آتش و خون مشاهده کرد.

Esmeralda، که در خانواده شخص دیگری رشد کرده است، می خواست مادر واقعی خود را پیدا کند، که بیوگرافی خود را با شایعات و افسانه ها انجام داد. برخی از آنها می گویند که زن به آب عجله کرد، دیگران ادعا می کردند او را در راه پایتخت دیده می شود. رقصنده تنها چیزی بود که از والدین باقی مانده بود - بخور دادن با کفش های جاسازی شده کودکان.

Esmerald و Pierre Grenguar

شخصیت و تصویر Esmeralda به تدریج به خوانندگان آشکار می شود. در اولین صفحات کار، توسط یک دختر کم بدون تاریکی که در پاریس "کاخ معجزات پاریس زندگی می کند، به نظر می رسد - محل گداها، جنایتکاران، جنایتکاران، دزدان و سایر افرادی که در پایین اجتماعی هستند Abyss علیرغم چنین محیطی افسرده، یک باکره سیاه و سفید می تواند احساس امنیت کند، زیرا او به خوبی به خاطر مهربانی معنوی، زیبایی و فوری او به دست آورد.

کولی از سنین اولیه شناخته شده بود - برای کسب کار قبر. او پول دریافت کرد، با شک و تردید گذرگاه های مسافرتی و تمرکز با جبل آموزش بزرگی. داده های خارجی از دختر جوان آویزان توسط تخیل برخورد شد، اغلب با فرشته یا پری مقایسه شد. بنابراین، کاملا طبیعی است که سه قهرمان در عشق با آن افتاد: آیه پیر گرگوار، بنده کلیسای کلود فرولمو و کواسموودو قیام زشت.

Esmerald و Claude Frollo

Archiviakon Frollo در حال تلاش برای سرقت Esmeraldu با کمک یک Quasimodo Ocive، اما کولی افسر Fet de Shatoper را نجات خواهد داد، که در آن قهرمان عاشق یک نگاه است. به عنوان مثال، Esmeralda یک قلب خوب است، به عنوان مثال، او توسط یک شبه مدو عبور نکرد و او را به آب آورد، زمانی که او به یک ستون شرم آور گره خورده بود و از تشنگی جان خود را از دست داد. اما قهرمان که "لوستر نور را در پادشاهی تاریک" شخصیت می کند، با توانایی های ذهنی تحلیلی متمایز نیست. او عادت به عمل به عنوان قلب می گوید.

باز بودن و ناسازگاری بازی با این دوست دختر شوخی. احساس در عشق، او آماده تسلیم شدن به کاپیتان جشن است، اما رقصنده مطمئن است که با از دست دادن بی گناهی از او، برای همیشه فرصت را برای دیدار با والدین خود به ارمغان می آورد.

Esmerald و Feb de Shatoper

Esmeralda بدبختی را دنبال می کند: کولی به اشتباه متهم و محکوم به مرگ شد. این اتفاق افتاد به دلیل این واقعیت که کشیش حسادت، عذاب از عشق غیرقانونی، حریف حریف خود را زخمی کرد و ناپدید شد. از لولا، Krasavitsa نجات Quasimodo: اگر چه گاوها و من مطمئن هستم که اسمارادا به او توجه نخواهد کرد، زیرا او شادی نزدیک است و رقصنده را نگه می دارد.

علاوه بر این، کلود فرولم هدف از تمایل خود را از یک صومعه سپرده را از بین می برد و دختر اولتیماتوم را می دهد: یا او یا مرگ در داربست. اما دختر حاضر به فرار از شهر با قاتل معشوق خود نیست. سپس Archchyacon برگ قدیمی Esmeralda را ترک می کند و برای نگهبانان می رود تا یک ناراضی را صادر کند. Gudulah Dislikes کولی ها، به عنوان آنها دختر خود را به سرقت برده اند. یک زن سالخورده کفش کولی را نشان می دهد و معلوم می شود که در واقع Hadula یک بسته شانفر است.

تصویر Esmeralda

متأسفانه این واقعیت است که Hudula مادر اسمارالدا است، خیلی دیر شده است. یک دبیرستان یک دختر را از گاردی پنهان می کند، اما کولی یک اشتباه مرگبار را می سازد: دیدن یک فوب در میان سربازان، آن را با معشوق او ساده لوحانه است. قهرمان کار به دار آویخته شد، و بسته به زودی درگذشت، نه از دست دادن دوم دخترش.

فعالیت و بازیگران

قهرمانان "کلیسای جامع مادر پاریس خدا" - موضوع مورد علاقه مدیران و تصویر Esmeralda در کارهای ادبی و سینمایی به روش های مختلف تفسیر شده است: اغلب با نام این دختر که به عنوان کولی شناخته می شود، زیبایی سنگی، شکستن قلب مرد، مرتبط است. رمان ویکتور هوگو بیش از ده را سپر می کند، بنابراین نقاشی های محبوب را در نظر بگیرید.

Gorbun از Notre Dama (فیلم، 1923)

شاید فیلم سیاه و سفید به کارگردانی والاس والاس، در ژانر ترسناک شلیک کرد، از توجه به دوستداران سازگاری های فیلم محروم نشد. تصویر گوتیک خیلی متفاوت از داستان اصلی نیست، که ویکتور هوگو را اختراع کرد. قابل توجه است که لپ تاپ فیلم به طور کامل به کار خود نزدیک شد، به عنوان مثال، آماده سازی روند تیراندازی به مدت یک سال ادامه داشت.

Pati Ruth میلر به عنوان Esmeralda

بازیگران حرفه ای وارد بازیگران درخشان شدند. Lon Cheney نقش Quasimodo را به دست آورد، کاپیتان سلطنتی Strelkov بازی Norma Kerry. نقش زیبایی سیاه و سفید بر روی بازیگر پاتسی روث میلر تلاش کرد.

"کلیسای جامع پاریس خانم ما" (فیلم، 1956)

برنده جشنواره Gran Prince of Cannes، ژان Dellanna Kinomans را با یک مرحله لوکس از Roman Viktor Hugo خوشحال کرد.

گینا Lollobrigid به عنوان Esmeralda

این کارگردان بر روی مناظر و لباس ها نگران نشدند و تصویر کانونی اسمارالد، زیبایی ایتالیایی معروف گینا Lollobrigid را ایجاد کرد که این فیلم را از آنتونی کیاننا، آلن کیونی، ژان دین و دیگر ستاره ها تقسیم کرد.

Gorbun از Notre Dama (کارتون، 1996)

نوار ضریب شرکت دیزنی یک تفسیر آزاد از رمان گواگو است و این طرح بر روی رقصنده اسمارالد تمرکز می کند.

Esmeralda در کارتون

او یکی دیگر از quasi-modo می شود و به او می گوید که چیز اصلی این است که در داخل، و نه خارج از: اجازه دهید ظاهر زنگ و زشت، اما روح او زیبا است. قهرمان در مقابل مخاطب یک دختر مستقل ظاهر می شود، که علیه مقامات، کولی ها را تعقیب می کند. نقش اسماراردا، دمی مور را منتشر کرد.

حقایق جالب

  • نام "Esmeralda" از پرتغالی به عنوان "زمرد" ترجمه می شود، به طوری که تصویرگران دیزنی قهرمان را با چشم های سبز اهدا کردند.
  • کارتون "Gorbun از Notre Dama" نه تنها بازخورد مثبت را کشف کرد، بلکه به عنوان منتقدان منتقدان نامید. محقق Hugo Arno Leteter استودیو را در ساده سازی طرح و شخصیت های اصلی متهم کرد و خود کارتونی به ظاهر کلیشه کمک کرد.
Quasimodo در کارتون
  • در دست روبان کشیده شده در مورد Quasimodo و Esmeralda، شما می توانید دیگر شخصیت های متحرک را ملاقات کنید: Pumba، دونالد داکا، میکی ماس و جعفر از علاءالدین.
  • در صحنه روسیه، آهنگ "Belle" از موزیکال "Notre Dame de Paris" توسط Vyacheslav Petkun، Alexander Marakulin و Anton Makarsky انجام شد.

نقل قول

"او متوجه شد که یک فرد نیاز به یک دلبستگی دارد که زندگی، محروم از حساسیت و عشق، هیچ چیز دیگری، به عنوان یک مکانیسم ناامید کننده و گرسنگی است." "او احساس بی رحمانه انتقال از رویاهای دانشجویی به واقعیت روزمره بود." "و این است در حال حاضر شناخته شده است که زمانی که دختران خیلی خندید، از این رو، آنها جریان های اشک های خود را در آینده آماده می کنند. دندان های زیبا چشم های زیبا را از بین می برند. "" در این قلب، همان رشته به نظر می رسد، رشته بار، حساس ترین؛ اما به جای یک فرشته، به آرامی او را لمس کرد، او شیطان خود را می کشد. "

ادامه مطلب