نیکولای Nekrasov - بیوگرافی، عکس ها، زندگی شخصی، اشعار و کتاب ها

Anonim

زندگینامه

نیکولای نکرسوف پیشگامان سخنرانی ادبی جدید است که معاصران در آغاز قرن بیستم با موفقیت بازسازی و بهبود یافته است.

انقلاب نیکولای الکسیویچ بلافاصله در دو جهت بود: معنی دار (نویسنده بر آثار موضوع، که حتی در پروسه پذیرفته نشد) و متریک (شعر، فشرده شدن در بله و کورا، به لطف او، ثروتمندترین زرادخانه سه رنگ را دریافت کرد اندازه ها).

پرتره Nikolai Nekrasov

ادبیات روسیه، مانند زندگی اجتماعی روسیه، تا پایان 60 سالگی به عنوان بخشی از دوگانگی توسعه یافت. Nekrasov در کار خود مرزهای آگاهی را ترک کرد، توضیح داد که به افرادی که همان سوال حداقل سه دیدگاه دارد.

دوران کودکی و جوانان

نیکولای الکسیویچ نکرسوف در 28 نوامبر 1821 در استان پودولسک متولد شد، جایی که 36 قورباغه انگلیسی متعهد شد، که پدرش به عنوان کاپیتان خدمت کرد.

رئیس خانواده آلکسی سرگئیچ، یک ناامید بود، افتخار از منشاء نجیب خود را. قمارباز مشتاق به هیچ شعر و نثر علاقه ای نداشت. مرد بی نظیر ذهنی تنها در دو مورد خوب بود - شکار و حمله دستی. علیرغم این واقعیت که الکسی به درخواست های فکری بیگانه شده است، آن را در کتابخانه پدر بود، جوان نکرسوف در همان زمان ممنوع است. Pushkin "Wildness".

نیکولای Nekrasov

مادر النا الکساینا مخالف دقیق همسرش بود. ملایم با یک سازمان نازک روحانی خانم تمام وقت Musitis و خواندن. در دنیای خیالی کتاب ها، از واقعیت های خشن روزمره نجات یافت. پس از آن، این زن "مقدس" Nekrasov به شعر "مادر" و "شوالیه برای یک ساعت" اختصاص خواهد داد.

Nekrasov تنها فرزند نبود. در فضای سخت جداسازی وحشیانه پدر در دهقانان، ارگ های شدید الکسی سرگئیویچ با معشوقه قلعه و نگرش بی رحمانه نسبت به "نزدیکتر"، 13 فرزند دیگر رشد کردند.

در سال 1832، Nekrasov وارد Gymnasium Yaroslavl شد، جایی که او به کلاس پنجم رسید. پدر همیشه پسر را می خواست تا به قدم های خود برود و به ارتش تبدیل شود. در سال 1838، نیکولای 17 ساله به سنت پترزبورگ رفت تا نیروهای نجیب را تعیین کند.

نیکولای نکرسوف در جوانان

در پایتخت فرهنگی، مرد جوان تصمیم گرفت تا کشورش را - آندره گشتاتسکی، که به شاعر درباره اعتراضات تحصیلی در موسسه تحصیلی عالی گفت، به شاعر گفت. با الهام از Nekrasov، بر خلاف دستورالعمل های پدر، تصمیم می گیرد وارد دانشکده دانشکده دانشگاه سنت پترزبورگ شود. با این حال، مرد بلند پروازانه امتحان ورودی را زخمی می کند و وضعیت Luster Win را به دست می آورد (1841-1831).

Nikolai Nekrasov به عنوان یک دانش آموز نیاز به یک نیاز وحشتناک داشت. او بدون حمایت از مادی، شب را در آقایان و زیرزمین گذراند و یک شام کامل را فقط در رویاها دید. محرومیت وحشتناک نه تنها نویسنده آینده را برای بزرگسالی آماده کرد، بلکه شخصیت او را نیز سخت تر کرد.

ادبیات

اولین مجموعه اشعار جوان نکرسوف "رویاها و صداها" بود. این کتاب در سال 1839 تهیه شد، اما نکرسوف عجله نکرد تا "BrainChild" خود را منتشر کند. نویسنده، بلوغ شاعرانه اشعار خود را شک داشت و به دنبال مشاور شدید بود.

یک نویسنده مبتدی از بنیانگذار Romanticism V.A خواسته است که در دست اصلاح کننده باشد. Zhukovsky آشنا با او. Vasily Andreevich توصیه کرد که یک کتاب تحت نام خود را چاپ نکنید، توضیح دهید که در آینده، آثار بزرگ در آینده نوشتند و برای این "غیر حرفه ای" نیکولای الکسیویچ شرمنده خواهد شد.

کتاب نیکولای نکرسوف

در نتیجه، مجموعه تحت نام مستعار N.N. این مجموعه در عموم موفق نشد، و پس از انتقاد از ویساریون گرگروبیچ بلینکیکی در مجله ادبی "یادداشت های داخلی" شخصا از نکرسوف نابود شد.

همراه با نویسنده ایوان ایوانویچ پانایف، شاعر یک "معاصر" را در زمستان سال 1846 اجاره کرد. این نشریه نویسندگان پیشرفته و همه کسانی را که از سرپوست نفرت داشتند منتشر کرد. در ژانویه سال 1847، اولین شماره "معاصر" به روز شد. در سال 1862، دولت کار مجله ناخواسته توسط بالاترین رتبه را به حالت تعلیق درآورد، و در سال 1866 او را به طور کامل بسته بود.

نیکولای Nekrasov - بیوگرافی، عکس ها، زندگی شخصی، اشعار و کتاب ها 17421_5

در سال 1868، نیکولای الکسیویچ حقوق "یادداشت های داخلی" را خریداری کرد. در آنجا، کلاسیک تمام سال های پس از آن یک زندگی کوتاه را منتشر کرد.

در میان بسیاری از آثار بسیاری از نویسنده، اشعار "زنان روسی" به ویژه برجسته (1873)، "سرما، بینی قرمز" (1863)، "کودکان دهقانان" (1861)، "در ولگا" (1860) و شعر "Grandframe Mazay and Hares" (1870)، "دهقانان با Marigolds" (1861)، "سر و صدای سبز" (1862-1863 سال)، "پنهان کردن وحشت جنگ" (1855).

زندگی شخصی

علیرغم سیاست های موفقیت آمیز ادبی و مقدار فوق العاده ای از اطلاعاتی که نویسنده به صورت ماهانه (بیش از 40 ورق چاپ شده از اصلاحات چاپ شده) صادر کرد و فرآوری شده، نکرسوف یک فرد بسیار مایه تاسف بود.

حملات ناگهانی بی تفاوتی، زمانی که شاعر برای هفته ها با کسی تماس نگیرید و "چرخ دستی های جنگ" چند منظوره را تقریبا غیر ممکن انجام داد.

نیکولای نکرسوف با سگ عزیزم

در سال 1842، در شب شعر، نیکولای الکسیویچ، همسر نویسنده ایوان پانتایف - Avdotia را ملاقات می کند. زن خودش خوب بود، دارای ذهن برجسته و ارجاع های باشکوه بود. به عنوان میزبان یک سالن ادبی، او به طور مداوم "جمع آوری" شخصیت های ادبی معروف (Chernyshevsky، Turgenev، Belinsky) را جمع آوری کرد.

Avdota Panayev

علیرغم این واقعیت که ایوان پانایف یک هجوم مشتاق بود، و هر زن خوشحال خواهد شد که از این شوهر خلاص شود، نکرسوف مجبور شد تلاش های قابل توجهی را برای به دست آوردن محل بانوی جوان جذاب به دست آورد. به وضوح شناخته شده است که فدور داستوفسکی در عشق با زیبایی بود، اما او موفق به دستیابی به تقاضا شد.

در ابتدا، زن به نظر می رسد که خانم Nekrasov 26 ساله را رد کرد، به همین دلیل او تقریبا خودکشی کرد. اما در طی یک سفر مشترک به استان کازان، یک سبزه جذاب و یک نویسنده جدید امیدوار کننده هنوز در احساسات به یکدیگر پذیرفته شده است. پس از بازگشت او، آنها شروع به ازدواج مدنی در آپارتمان پانایف برای یک زن و شوهر با شوهر مشروع Avdoti کردند.

اتحادیه سه طرفه برای 16 سال وجود داشته است. تمام این اقدامات موجب سقوط عموم مردم شد - درباره نکرسوف گفت که او در یک خانه غریبه زندگی می کند، او همسر شخص دیگری را دوست دارد و همچنین صحنه حسادت را به یک شوهر مشروع رول می کند.

نیکولای نکرسف، Avdota Panayev و Ivan Panayev مهمان را می گیرند

با وجود پوسته و سوء تفاهم، نکرسوف و پانایف خوشحال بودند. در Tandem، افراد مورد علاقه، یک چرخه شاعرانه را بنویسید، او را "Panayevsky" می نامد. عناصر بیوگرافی و گفتگو با قلب، سپس با دلیل، بر خلاف این مشکل، در این مجموعه کار می کنند، با کاملا شبیه به "چرخه دنییزویفسکی" فودور Tyutchev.

همچنین در همکاری Nekrasov و Stanitsky (نام مستعار Avdoti Yakovlevna) رمان های "سه کشور نور" (1848-1849) و "Dead Lake" (1851) متولد شده اند.

در سال 1849، شاعر مشهور موسی پسرش را به دنیا آورد. با این حال، "وارث استعدادها" نویسنده فقط چند ساعت زندگی کرد. پس از شش سال، خانم دوباره نور پسر را به دنیا می آورد. کودک بسیار ضعیف بود و پس از چهار ماه از بین رفت. در خاک ناتوانی در داشتن فرزندان در یک جفت نکرسوف و پانایوا، نزاع ها را آغاز می کنند. یک زن و شوهر هماهنگ دیگر نمی توانند "نقاط مشترک تماس" را پیدا کنند.

نیکولای نکراسوف و سلین لافرن

در سال 1862، شوهر قانونی Avdoti - ایوان پانایف میمیرد به زودی زن متوجه می شود که نیکولای Alekseevich - قهرمان رمان او نیست و شاعر را ترک می کند. قابل اعتماد شناخته شده است که نویسنده به عنوان "عشق زندگی او" اشاره خواهد کرد.

در یک سفر خارجی در سال 1864، Nekrasov در آپارتمان ها با همراهان خود زندگی می کرد - خواهر بومی آنا Alekseyevna و فرانسوی Selina Lefren، که از او در سن پترزبورگ در سال 1863 ملاقات کرد.

Selina یک بازیگر از گروه فرانسوی بود که در تئاتر Mikhailovsky صرف شد، و به همین دلیل به راحتی، اشتباه رابطه با شاعر را درک نمی کرد. در تابستان سال 1866، Lefren در Karabikha صرف شد، و در بهار سال 1867 دوباره با Nekrasov به خارج از کشور رفت. با این حال، این بار زیبایی راک به روسیه دیگر بازگشته است. این رابطه آنها را قطع نکرد - در سال 1869، زن و شوهر در پاریس ملاقات کردند و تمام ماه اوت را در دریا در Dippe برگزار کردند. در یک خودکشی، نویسنده آن را ذکر کرد.

نیکولای نکراسوف و زینایدا نیکولاوینا (Fucla Viktorova)

در 48 ساله نکرسفوف با یک دختر بی گناه 19 ساله روستایی، Fekla Anisimovna Victorova ملاقات کرد. و حتی اگر بانوی داده های خارجی برجسته ای نداشته و بسیار کم بود، مادی از کلمه ادبی او بلافاصله دوست داشت. برای فکلا، شاعر مردی از تمام زندگی خود شد. او نه تنها یک زن را به زایمان عشق باز کرد، بلکه جهان را نیز نشان داد.

پنج سال خوشحال با هم نكراسوف و دوست جوانش زندگی می کردند. داستان عشق آنها به طرح بازی برنارد شو "Pigmalion" یادآوری کرد. درس های فرانسوی، گرامر روسی، خواننده و بازی در پیانو، همسر غیرنظامی نویسنده را تغییر داد، به جای نام بیش از حد شناخته شده، شاعر شروع به بزرگنمایی Zinaida Nikolaevna، به نام وسط از طرف خود .

شاعر بیشترین احساسات مناقصه را به FeKle تجربه کرد، اما در طول زندگی او، هر دو در Selina Lefren فرانسوی فرانسوی فرانسوی فرانسوی، با او عاشقانه در خارج از کشور و در کنار کاروان Avdier Yakovlevna بود.

مرگ

آخرین سال های زندگی نویسنده بزرگ پر از آزار و اذیت بود. "یک بلیط یک طرفه" منتشر شد حتی در اوایل سال 1875، زمانی که او به طور جدی بیمار بود.

کلاسیک به ویژه مراقبت از سلامت او از دکتر تنها در دسامبر 1876 پس از کسب و کار خود را بسیار نازک بود. بازرسی، پروفسور نیکولای Sklifosovsky انجام داد که پس از آن در آکادمی پزشکی و جراحی کار می کرد. با مطالعه انگشت رکتوم، آن را به وضوح نئوپلاسم را با یک سیب تعریف کرد. در تومور، جراح برجسته بلافاصله به هر دو Nekrasov و دستیارها گفت: به طور کلی تصمیم به تصمیم گیری در آینده.

بیماری نیکولای نکراسوف

اگر چه نیکولای الکسیویچ متوجه شد که او به طور جدی بیمار بود، او به تازگی حاضر به افزایش دوز تریاک نیست. در حال حاضر یک نویسنده Melanoe بود که از دست دادن عملکرد و تبدیل شدن به یک بار برای خانواده بود. به وضوح شناخته شده است که در روزهای اخطار نکرسوف همچنان به نوشتن اشعار ادامه داد و بخش چهارم شعر را به پایان رساند "که به خوبی در روسیه زندگی می کند". در اینترنت و تا به امروز، شما می توانید عکس هایی را پیدا کنید که در آن "Enslaved بیماری" کلاسیک در رختخواب همراه با یک تکه کاغذ قرار می گیرد و به نظر می رسد به فاصله نگاه می کند.

درمان برای از دست دادن کارایی مورد استفاده قرار گرفت و در سال 1877 شاعر ناامید کننده از کمک از Surigue E.I استفاده کرد. Bogdanovsky. خواهر نویسنده، که مداخله جراحی را ترویج می کند، نامه ای به وین نوشت. در آن، زن از استاد مشهور تئودور بیلوت خواسته بود که به پترزبورگ برود و یک برادر محبوب محبوب را اداره کند. 5 آوریل رضایت آمد. برای کار، یک دوست نزدیک یوهان برامس 15 هزار مارک پروس را درخواست کرد. آماده شدن برای ورود Surgego، N.A. Nekrasov مقدار لازم را از برادر فدورور دریافت کرد.

بنای یادبود Nekrasov با یک سگ در معجزه

شرکت کنندگان در پزشکان مجبور بودند با تصمیم گیری موافقت کنند و منتظر ورود همکار باشند. پروفسور T. Bilrot در تاریخ 11 آوریل 1877 وارد سنت پترزبورگ شد. لامپ پزشکی بلافاصله با تاریخ بیماری کلاسیک آشنا شد. در 12 آوریل، تئودور، معاینه نكراسوف را انجام داد و یک عملیات را برای شب همان روز منصوب کرد. امید به خانواده ها و دوستان توجیه نمی شد: عملیات دردناک به هیچ چیز منجر نشد.

اخبار مربوط به بیماری مرگبار شاعر در چشمک زدن یک چشم در کشور. مردم از سراسر روسیه نامه های نیکولای الکسیویچ و تلگراف را ارسال کردند. علیرغم عذاب وحشتناکی، شخصیت ادبی معروف همچنان با حساس ترین شهروندان تا فلج کامل اندام ها مطابقت دارد.

در کتاب "آخرین آهنگ ها" در این زمان نوشته شده است، شخصیت ادبی خلاصه شده، انجام یک ویژگی نامرئی بین زندگی و خلاقیت. آثار وارد شده به مجموعه - اعتراف ادبی یک فرد که پیش بینی آمبولانس را پیش بینی می کند.

مراسم تشییع جنازه نیکولای نکرسوف

در ماه دسامبر، دولت عامیانه به شدت بدتر شد: همراه با تقویت ضعف کلی و سپرده، دائما در حال رشد در منطقه ناهموار، لرز، تورم در سطح پشتی ران و تورم در پاها وجود داشت. در میان چیزهای دیگر، یک اسلحه ناپاک شروع به تشخیص از رکتوم کرد.

قبل از مرگ Nekrasov، تصمیم به قانونی کردن روابط با Zinaida. بیمار هیچ قدرتی برای رفتن به کلیسا نداشت و عروسی در خانه برگزار شد. دسامبر 14، بیمار را مشاهده کرد N.A. Belogoloval فلج کامل نیمه راست بدن را تعیین کرد و به خویشاوندان هشدار داد که هر روز دولت به تدریج بدتر خواهد شد.

در 26 دسامبر، نیکولای الکسیویچ به طرز وحشیانه ای به نام همسر، خواهر و پرستارش نامید. او به هر یک از آنها به سختی "خداحافظ" را به سختی متمایز کرد. به زودی آگاهی او را ترک کرد، و در شب 27 دسامبر (8 ژانویه 1878، طبق یک سبک جدید)، یک خبرنگار مشهور فوت کرد.

قبر نیکولای نکرسوف

در 30 دسامبر، با وجود سرما قوی، جمعیت شاعر "در آخرین اجازه" از خانه در خیابان Flytein به محل سکونت ابدی - گورستان از صومعه Novodevichy.

در سخنرانی خداحافظی، داستایوفسکی پس از پوکرکین و لرمونتوف، نکراسوف را به جای سوم در شعر روسی افتخار کرد. این جمعیت نویسنده را با فریاد متوقف کرد "بله بالا، بالاتر از پوشکین!"

بلافاصله پس از تشییع جنازه Zinaida Nikolaevna تبدیل به زندان های صومعه با درخواست برای فروش جای خود را در کنار قبر شوهرش برای دفن آینده خود.

کتابشناسی - فهرست کتب

  • "بازیگر" (Piese، 1841)
  • "بازسازی" (قطعه، 1859)
  • "افسر" (قطعه، 1844)
  • "Fooclist Onufrich باب، یا شوهرش در صفحه خود نیست" (بازی، 1841)
  • "جوانان Lomonosov" (فانتزی دراماتیک در آیات یک اقدام با یک مقدمه، 1840)
  • "معاصر" (شعر، 1875)
  • "سکوت" (شعر، 1857)
  • "پدربزرگ" (شعر، 1870)
  • "کابینه چهره های موم" (شعر، 1956)
  • "چه کسی به خوبی در روسیه زندگی می کند" (شعر، 1863-1876)
  • "Corobeinists" (شعر، 1861)
  • "زمان اخیر" (شعر، 1871)

ادامه مطلب