میخائیل لرمونتوف - بیوگرافی، عکس، زندگی شخصی، کتاب ها و مرگ

Anonim

زندگینامه

تطبیق بار خلاقانه میخائیل لرمونتوف با تعداد سالها زندگی می کردند، روشن می شود که ما نابغه هستیم. در 10، او بازی را برای تئاتر خانه، در اصل خواندن کلاسیک فرانسوی، آلمانی و انگلیسی، کاملا نقاشی کرد، در سال 15 او اولین نسخه از شعر "شیطان" را نوشت، در 20 - درام در آیات "Masquerade" در 24 - رومی "قهرمان زمان ما" و در 26 سالگی، لرمونتوف نبود.

دوران کودکی و جوانان

میخائیل Yuryevich Lermontov در شب 15 اکتبر 1814 در مسکو متولد شد. مادربزرگ شاعر Elizabeth aleksevna Arsenyev یک نجیب زاده از یک خانواده نجیب از استولیپین است. وزیر پیتر استولاپین، یک شاعر از یک برادر ثانویه را تشکیل می دهد.

شاعر Mikhail Lermontov

الیزابت آرسنیاف قدرتمند و غنی نمی خواست تنها دختر ازدواج با یوری لرمونتوف، یک ارتش خوش تیپ از فقیرنشین بخواهد. منشاء مشکوک خود را از اسکاتلندی Georg Lermont اعتماد به نفس خود را الهام بخش نیست. بعدها، شرکت های آکسفورد شرکت های بریتانیایی، با کمک تجزیه و تحلیل DNA، خویشاوندان شاعر را با Lermonta خود را با کمک DNA، تایید کرد، تایید شک و تردید از آرسنیاوا.

همانطور که زن پیش بینی کرد، زندگی شخصی دختر ماشا، "پیوستن" متاهل با وولکوت یوری لرمونونتوف در 16 سال، ناراضی بود. شوهرم شروع به تغییر زوج جوان به سختی بلافاصله پس از عروسی کرد. او یک رمان را با پرستار آلمان پسر میشا آغاز کرد، که در پشت دختران حیاط قرار داشت. و هنگامی که همسر همسرش را خیانت کرد، او پانچ را در چهره اش گرفت. ماریا Arsenieva-Lermontova 21 ساله از یک مصرف کننده خودرو محو شد و فصل 2 ساله میشا را ترک کرد.

پدر و مادر Mikhail Lermontov

الیزابت الکساینها، که در زمان دخترش 44 ساله بود، نوه را در پسر نامزدی برد و بیل لرمونتوف را در 25 هزار روبل بریزید. یوری از املاک عمومی از استولیپین رفت و مادربزرگ از تربیت میشا رفت. زن نوه او را تحسین کرد و پول را برای تحصیلات و سلامت خود پشیمان کرد. میخائیل لرمونتوف یک پسر طلایی دردناک را افزایش داد و مادربزرگ نوه دکتر انسلم لووی را استخدام کرد.

Elizabeth Arsenieva، مادربزرگ Mikhail Lermontov

پدر قدرتمند مادر قدرتمند گاهی اوقات مجاز به دیدار با پسرش بود، که از آن هر دو رنج می برد.

مایکیر لرمونتوف بعدا شکایت کرد. "

کلاسیک سال های کودکان و جوانان آینده، کلاسیک ها در املاک تریخان در استان پنزا برگزار شد. الیزابت الکوائوا معلمان را برای تحصیل خود استخدام کرد. سرپرست فرانسوی، فرانسوی فرانسوی فرانسوی فرانسوی را آموزش داد. پس از مرگ معلم، محل او توسط مهاجر شاندرو پذیرفته شد، که میخائیل لرمونتوف بعدا در شعر "ساشا" توضیح داد، مارکسی د تس و "پاریس آدونیس" را فرا خواند. Englishman Windson، که مرد جوان را با ادبیات انگلیسی معرفی کرد، شاندرو را تغییر داد. عشق به کار Byrona از Lermontov از معلم بریتانیا.

املاک Tarkhan در استان پنزا

میخائیل لرمونتوف رشد کرد، تماشای تولد زندگی روستا، گوش دادن به دهقانان و افسانه ها در مورد استپان رازین و امیون پگچف.

علامت عمیق در زندگی و بیوگرافی خلاقانه میشیل لرمونتوف سفر خود را با یک مادربزرگ در قفقاز ترک کرد. در Goryachevodsk، یک پسر 10 ساله در عشق افتاد و پس از 2 سال او اولین بار شعر خود را "به نبوغ" اختصاص داد.

اشعار

در سپتامبر 1828، میخائیل لرمونتوف در کلاس چهارم خانه هیئت مدیره دانشگاه متروپولیتن ثبت شد. در ماه دسامبر، پسر به کلاس پنجم منتقل شد، به یک عکس و یک کتاب برای مجاورت منتقل شد. این سال قابل توجه است زیرا لرمونتوف از ابتدای خلاقیت از او محسوب می شود.

میخائیل لرمونتوف در دوران کودکی

در خانه مهمان، نوجوان برای ساخت مجلات دست نویس گرفته شد. در یکی از آنها، به نام "صبح زاریا"، شاعر جوان به عنوان کارمند اصلی تبدیل شد و اولین شعر "ایندیانا" را قرار داد. اما دو سال پس از تبدیل مهمانخانه به ورزشگاه، میشا مطالعات خود را ترک کرد.

تابستان 16 ساله میخائیل لرمونتوف در حومه، در املاک Stolypini Serednikovo صرف شده است. بستگان Vereshchagin در این نزدیکی هست. با الکساندرا Vereshchagina Lermontov دوست داشت. این دختر میخائیل را با دوستش معرفی کرد، "زیبایی سیاه" کاترین سوسکوا، که در آن مرد جوان در عشق افتاد. احساسات شاعر جوان بدون پاسخ پاسخ داده شد، او به شدت تحت فشار قرار گرفت. Katya در عشق، دست و پا گیر و یک پسر مادون قرمز خندید. بعدها Sushkova متوجه خواهد شد که او یک اشتباه مرگبار را مرتکب شده است، مردان جوان ناامید کننده را تحریک می کنند.

دانشگاه مسکو در زمان میخائیل لرمونتوف

در پاییز سال 1830، میخائیل لرمونتوف با انتخاب بخش اخلاقی و سیاسی وارد دانشگاه مسکو شد. دو سال او با Vissarion Belinsky، الکساندر هرزن و نیکولای اوگرا تحصیل کرد. در سال های دانشجویی، لرمونتوف درام "مرد عجیب و غریب" را نوشت، که در آن سرربان محکوم شد. میخائیل خلق و خوی جسور و غیر قابل قبول را نشان داد، که معلمان در امتحانات بازی کردند: مرد جوان "امتحان" را گرفت.

Lermontov در سال دوم اقامت خود را رد کرد و دانشگاه را ترک کرد، با مادربزرگش به سنت پترزبورگ نقل مکان کرد. تلاش برای ورود به دوره دوم با موفقیت تاج گذاری نشد: میخائیل پیشنهاد شد که از اول شروع شود. در مورد مشاوره دوستان و مادربزرگ، مرد جوان وارد مدرسه سپاه پاسداران شد، جایی که او به مدت دو سال تحصیل کرد و به دلیل ارتش نظامی، آنها را "وحشتناک" فراخواند.

میخائیل لرمونتوف اشعار را می نویسد

در سنت پترزبورگ، دست نخورده و سولن میشیل لرمونتوف تبدیل شد: مرد جوان به روح شرکت، کوتیل تبدیل شد و زیبایی های خود را دیوانه کرد. ذهن تیز، آمادگی، سارکاسم یک مرد جوان دوستان و خانم های بزرگ را جشن گرفت.

در سال 1835، آثار شاعر برای اولین بار در مطبوعات ظاهر شد. رفیق لرمونتوف بدون دانش خود به داستان تمبر "حاجی آبرک" داده شد.

از نیمه دوم 30 سالگی، شعر مایکایل لرمونتوف مایل به انتشار است. منتقدان و خوانندگان به شدت شعر را پذیرفت "آهنگ درباره تزار ایوان واسلیویچ ...". در اشعار "کرگدن" ("دوست من آهن")، "شاعر" و "دوما" لرمونتوف آرمان های شعر غیرنظامی را اعلام کردند. تم محلی، شخصیت روسی در اشعار Borodino و سرزمین مادری فرو ریخته است.

یک نمونه زنده از رمانتیک، آیه "بادبان" نامیده می شود، ابتدا در "یادداشت های داخلی" چاپ شده است. خواندن خطوط، گرگ های ذهنی شاعر 18 ساله درک می شود.

در سالهای زندگی خود در سنت پترزبورگ، میخائیل لرمونتوف، NRules of Aristocracy را تماشا می کند - مشاهدات به عنوان پایه ای از درام "Masquerade" است که شاعر بارها بازنویسی شده است، اما از طریق دیوار سانسور شکست نمی خورد.

میخائیل لرمونتوف

شکستگی از اوایل به خلاقیت بالغ Lermontov در سال 1837 اتفاق افتاد، پس از انتشار یک پاسخ عصبانی به مرگ الکساندر پوکین. شعر "مرگ شاعر"، که قاتل و جوایز را محکوم کرد، به نام اصول لرمونتوف از این فاجعه، همه روسیه را خوانده است. دوستان Pushkin و طرفداران استعداد خود، شعر را تحسین می کردند، و دشمنان، از جمله خانم های سکولار، که در طرف خوش تیپ دانتس بودند، خشمگین بودند.

Mikhail Lermontov در مورد واکنش منفی جهان آموخته است. شعر اول با یک رشته به پایان رسید: "و در دهان چاپ او". ادامه ادامه چالش "فرزندان متکبر" بود: در آیات آنها تجدید نظر به انقلاب را دیدند.

پیوندها

پس از ظهور شعر، یک پرونده دادگاه به دنبال و دستگیری شد. امپراتور نیکلاس ابتدا در پشت روند مشاهده شد. مادربزرگ Lermontov و دوستان پوشکین، از جمله Vasily Andreevich Zhukovsky، سعی کرد سرنوشت Mikhail Lermontov را نرم کند. Buntar به لینک قفقاز فرستاده شد، به قورباغه Drago کمک کرد.

اولین لینک شش ماه طول کشید، اما Lermontov بسیار تغییر کرد. طبیعت زیبای قفقاز، زندگی کوه ها، فولکلور محلی در آثار "قفقاز" نمایش داده شد. اما جوان بودن شاعر ذوب شد، جایگزین "Melancholy سیاه" شد.

میخائیل لرمونتوف در قفقاز

Mikhail Lermontov پس از بازگشت به نور سنت پترزبورگ در مرکز توجه است. آنها برخی را تحسین می کنند و از دیگران نفرت دارند. قفقاز الهام بخش شاعر به نوشتن اشعار تصور و آغاز شده در مسکو: "دیو" و "MTSIR" ظاهر شد، تکمیل مقالات دیگر.

پس از لینک، میخائیل لرمونتوف آثار جدیدی را به سنت پترزبورگ آورد، که در هر شماره "یادداشت های داخلی" چاپ می شود. میخائیل Yuryevich وارد دایره نزدیک دوستان Pushkin شد و در اوج محبوبیت است. او هنوز Twinge و Sarcastic است. در فوریه 1840، یک نزاع با پسر سفیر فرانسه ارنست د باانتوم، در دوئل به پایان رسید. Lermontov و د بارانتا در یک رودخانه سیاه، نه چندان دور از محل دوئل پوشکین با دانتس موافقت کردند. Ernest de Baranth از دست رفته، و میشیل لرمونتوف را کنار گذاشت.

در مورد دوئل متوجه شد که کارفرمایان، شاعر دستگیر و به دادگاه نظامی منتقل شد. امپراتور دستور داد تا دومین بار در قفقاز فرستاده شود، اما اکنون به ارتش ارتش که در خط مقدم جنگید. Lermontov خود را برجسته، نشان دادن شجاعت، اما به ترتیب نیکلاس اولین جوایز را دریافت نکرد.

یکی از آخرین اشعار شاعر، "من از یک راه بیرون آمده ام" - آن را در پایان ماه مه 1841 ظاهر شد. منتقدان در آن "نتیجه یقه ای از تلاش" را دیدند، که میشیل لرمونتوف در مسیر اواخر زمین تجدید نظر کرد. چند هفته قبل از قتل، شاعر این آیه را "راک" نوشت، 2 سال پس از مرگش چاپ کرد.

رمانهای

در سنت پترزبورگ، در شکاف بین MUSTER، میخائیل لرمونتوف رومی وادیم را تشکیل داد که رویدادهای قیام Pugachev را شرح داد.

نیکولای Burlyaev به عنوان میخائیل لرمونتوف

اما apotheosis Realism Lermontov رمان "قهرمان زمان ما" است، که در سال 1840، کمی قبل از مرگ نوشته شده است. تصویر Pechorina بر روی زمینه متضاد زندگی جامعه روسیه نشان داده شده است. تناقض بین عمق ماهیت Pechorin و ناباروری اقدامات، autobiographical است. نوآوری رمان در یک روانشناس ظریف و افشای زندگی ذهنی قهرمانان، که هیچ کس از نویسندگان روسیه انجام نداده است.

نیکولای گوگول، شیر تولستوی و آنتون چخوف رومی را تحسین کرد.

زندگی شخصی

میخائیل لرمونتوف نوشت:

"من سه بار دوست داشتم - سه بار ناامیدانه."

شاعر، با توجه به توصیف خانم های معاصر، زیبایی نداشت. Mulgery، Kingchenist، نگاه چشمان سیاه و سفید، غم انگیز است، لبخند روشن است، مرد جوان عصبی، شبیه به کودک خراب و بد.

میخائیل لرمونتوف و اکاترینا سیوشوا

سه عشق بزرگ Lermontov متاهل: Ekaterina Sushkov، که در آن میخائیل در 16، ناتالیا ایوانوا، که به چرخه ایوانوفسکی اختصاص داده شد، باربارا Lopukhin، که شاعر به پایان زندگی اش علاقه مند بود، به دنیا آمد.

میخائیل لرمونتوف و ناتالیا ایوانوا

Sushkova Mikhail Lermontov وحشیانه 5 سال بعد انتقام گرفت. پس از آموختن که دختر ازدواج می کرد، عروسی را ناراحت کرد، بازی اشتیاق را ناراحت کرد و کاترین را به خودش تعجب کرد. عروس به مدت طولانی در چشم نور به خطر افتاده است. تاریخ رابطه غم انگیز، خط عشق از رمان "قهرمان زمان ما" را یادآوری می کند.

میخائیل لرمونتوف و باربارا لوپخائینا

اخبار ازدواج وارنیکی Lopukhina شاعر به شدت پذیرفته بود. هنگامی که وارارا ازدواج کرد، Lermontov هرگز او را با نام خانوادگی شوهرش نامید - Bakhmeva: عزیزم باقی مانده یک حلقه برای او بود.

مرگ

زمستان 1840-41 آخرین بار برای Lermontov بود. او به تعطیلات به سنت پترزبورگ رفت، رویای خود را در مورد استعفای و کار ادبی داشت. مادربزرگ، که از شغلی نظامی مادربزرگش خوابید و از طریق ادبیات جدا نشد، میخائیل را برای ارسال استعفا داد. در قفقاز لرمونتوف با قلب مضطرب بازگشت.

میخائیل لرمونتوف در سال 1840

در Pyatigorsk یک نزاع سنگ از میخائیل لرمونتوف با Marthynov بازنشسته بزرگ، که در مسکو ملاقات کرد، وجود داشت و حتی از والدینش دیدن کرد. بعدا Martynov گفت که لرمونتوف هیچ موردی را در پیتگورسک از دست ندهد تا شوالیه را در آدرس خود آزاد کند.

دوئل در تاریخ 27 ژوئیه 1841 برگزار شد. مخالفان موافقت کردند که "قبل از نتیجه" شلیک کنند. میخائیل لرمونتوف شلیک کرد، و Martynov - به تاکید، در قفسه سینه دشمن، او را کشت. رعد و برق شکسته و ریختن باران مانع ورود پزشک شد و شاعر مرده ها برای مدت طولانی روی زمین قرار داشت.

دوئل میخائیل لرمتوا و نیکولای مارتینوا

در مراسم تشییع جنازه Lermontov، بر خلاف مشکلات دوستان، کلیسای کلیسای وجود نداشت. در سنت پترزبورگ، اخبار مربوط به مرگ شاعر با کلمات ملاقات کرد: "راهی برای او وجود دارد." با توجه به خاطرات Pavel Vyazemsky، امپراتور کاهش یافته است: "سگ یک مرگ سگ است، اما پس از بازپس گیری شاهزاده خانم بزرگ به کسانی که حاضر و اعلام کرد که" کسی که می تواند جایگزین ایالات متحده پوستان، کشته شد "

میخائیل لرمونتوف در مرگ

Lermontov در تاریخ 29 ژوئیه 1841 در گورستان قدیمی Pyatigorsk دفن شده است. اما بعد از 250 روز، مادربزرگمی میهل یورویچ، مجوز امپراتور را در مورد حمل و نقل بدن به تارکان به دست آورد.

در آوریل 1842، بدن در تابوت سرب در Chapel خانواده، در کنار پدربزرگ و مادرش سوزانده شد.

حافظه

کتاب های Lermontov ده ها تن از مجددا تحت فشار قرار گرفته اند. آخرین در سال 2014: آثار جمع آوری شده در 4 جلد چاپ شده توسط "نشر خانه Pushkin House" در مبلغ 300 نسخه.

نام Mikhail Yurevich خیابان ها، مربع ها، کتابخانه ها در روسیه و جمهوری های پس از شوروی پوشیده شده است. در اودسا، نام شاعر کتابخانه شهر № 16 نامیده می شود و بهداشت و درمان بالینی.

بنای یادبود میخائیل لرمونتوف در استوروپول

سیاره کوچک در شماره 2222، در مارس 1981، به نام Lermontov باز شد.

بنای یادبود میخائیل Yurevich Lermontov در Grozny در خیابان محمد علی، در کنار M. یو نصب شد. دراماتر لرمونتوف در ردیف عابر پیاده شاعر:

"به عنوان یک آهنگ شیرین توسط من تقسیم شده است، من عاشق قفقاز!".

کتابشناسی - فهرست کتب

  • "حاجی ابرک"
  • "اهریمن، دیو"
  • "Mtsyry"
  • "Borodino"
  • "آهنگ درباره تزار ایوان Vasilyevich"
  • "فکر"
  • بیل
  • "فاجعه"
  • تامان
  • "سفر دریایی"
  • "خلیج Izmail"
  • "مرگ شاعر"
  • "قهرمان زمان ما"

ادامه مطلب