Pavel Bazhov - بیوگرافی، عکس ها، زندگی شخصی، کتاب ها و افسانه ها

Anonim

زندگینامه

بیوگرافی های Pavel Petrovich Bazhova می گویند که این نویسنده سرنوشت خوشحال بود. عصر بزرگ زندگی طولانی و صلح آمیز را با وقایع اشباع کرده است. تمام کودتای سیاسی اصلی، پر از آن، نسبتا آرام و در آن زمان های مشکل، توانستند به رسمیت شناختن و شهرت دست یابند. برای سالهای بسیاری، Bazhov در یکی از عزیزان خود مشغول به کار بود - او سعی کرد یک افسانه را بسازد.

پرتره Pavel Bazhova

آثار آن هنوز هم با جوانان و نسل قدیم محبوب هستند. شاید تعداد کمی از افرادی که کارتون شوروی را "کپپتی نقره ای" دیده اند یا مجموعه ای از داستانهای "Cask Malachite" را خوانده اند، که شامل "گل سنگی"، "Sinaushkin خوب" و "نام گران قیمت" نیست.

دوران کودکی و جوانان

Pavel Petrovich Bazhov متولد 15 (27 در سبک جدید) ژانویه 1879. نویسنده آینده رشد کرد و در خانواده معمولی به ارمغان آورد. پدرش پیتر بانشوف (در ابتدا نام خانوادگی در نامه "E" نوشته شده بود، ترک دهقانان یک میدان ولاست، در محل معدن در شهر سیصرت کار کرد، که در منطقه Sverdlovsk بود. بعدها، Bazhov به روستای Polevskaya نقل مکان کرد. والدین نویسنده کار سختی را برای نان به دست آورده اند و کشاورزی را انجام ندادند: هیچ زمین زراعی در Sysert وجود نداشت. پیتر یک فرد سختگیرانه و متخصص نادر در کسب و کار خود بود، اما سران مرد شکایت نکردند، بنابراین پیشرفت های قدیمی، یک محل کار را تغییر نداد.

نویسنده Pavel Bazhov

واقعیت این است که رئیس خانواده دوست داشت که یک نوشیدنی داغ بگیرد و اغلب ترک کند. اما نه این عادت بد، یک بلوک مانع بین رهبران و زیردستان ها شد: اتصال جعبه ها نمی دانستند چگونه زبان دندان هایش را حفظ کنند، بنابراین از بالا به کار خود در پراکندگی و گرد و غبار انتقاد کرد. بعدها، پیتر "سخاوتمندانه"، که به همین دلیل مته نامیده شد، به عقب برگردد، زیرا این متخصصان برای وزن طلا ارزشمند هستند. درست است که اداره کارخانه بلافاصله به بخشش پیوند نداشت، بختوف مجبور شد مدتها کار کند. در لحظات رعد و برق، خانواده Bazhov بدون معیشت باقی ماندند، درآمد تصادفی از سر خانواده و صنایع دستی همسرش آگوستوس استفانونا (Osintseva) را نجات داد.

پدر و مادر پاول Bazhova

مادر نویسنده از دهقانان لهستانی برگزار شد، یک خانوار را رهبری کرد و پل را افزایش داد. در شب او علاقه مند به سوزن بود: توری تار شده بود، جوراب ساحلی باز شده بافتنی و دیگر چیزهای دنج دیگر را ایجاد کرد. اما به دلیل این کار سختگیرانه، که در تاریکی انجام شد، زن دارای چشم انداز شدید بود. به هر حال، با وجود شخصیت اولیه پیتر، او روابط دوستانه با پسرش داشت. پدربزرگ پال حتی می توان گفت که پدرش تمام وقت را از دست داده و هر گونه لپ تاپ را ببخشد. و در ماه اوت، Stefanovna شخصیت نرم و انعطاف پذیر داشت، بنابراین کودک در عشق و هماهنگی آورده شد.

Pavel Bazhov با پدر و مادر

Pavel Petrovich Bazhov رشد پسر سختگیرانه و کنجکاو را افزایش داد. قبل از حرکت، او از مدرسه Zemsto در Sysert بازدید کرد، کاملا مورد مطالعه قرار گرفت. پولس آیتم ها را در پرواز گرفت، آیا آن را روسی یا ریاضیات، و هر روز او خویشاوندان را با پنج دفتر خاطرات خوشحال کرد. بازازف به یاد می آورد که به لطف پوشکین موفق به دریافت آموزش مناسب و معقول شد. نویسنده آینده Todik از نویسنده بزرگ روسی در کتابخانه محلی را در شرایط سخت به دست آورد: کتابدار به طرز شگفت انگیزی دستور داد مرد جوان را به یادگیری تمام آثار قلب. اما پولس این کار را به طور جدی تحت درمان قرار داد.

Pavel Bazhov در جوانان

بعدها، معلم مدرسه او در مورد دانش آموز به یک دوست دامپزشک به عنوان یک کودک باتجربه از خانواده کارگر، که می داند ایجاد الکساندر سرگئویچ. این شاخه تحت تأثیر مردان جوان با استعداد قرار گرفت و این پسر را به یک بلیط به زندگی تبدیل کرد و آموزش مناسب و معقول از خانواده فقیر را فراهم کرد. Pavel Bazhov از مدرسه معنوی Ekaterinburg فارغ التحصیل شد و سپس به دانشکده معنوی پرمین وارد شد. مرد جوان دعوت شد تا به یادگیری ادامه دهد و کلیسای سان را دریافت کند، با این حال، یک مرد جوان نمی خواست در کلیسا خدمت کند، بلکه از Korping بیش از کتاب های درسی بر روی یک نیمکت دانشگاهی خوابید. علاوه بر این، پاول پتروویچ مذهبی نبود، بلکه یک مرد انقلابی بود.

پاول بختوف

اما برای آموزش بیشتر پول کافی نبود. پیتر بختوف درگذشت از بیماری کبد، باید با حقوق بازنشستگی آگوستوس استفانونا محتوا باشد. بنابراین، بدون دریافت دیپلم دانشگاه، پاول پتروویچ به عنوان یک معلم در کالج های معنوی Yekaterinburg و Kamyshlov مشغول به کار بود، به دانشجویان روسی و ادبیات آموزش داد. بختووا هر سخنرانی را دوست داشت، توسط یک هدیه درک شد، او آثار کلاسیک های بزرگ را به لحاظ عظمت و روح خواند. Pavel Petrovich یکی از معلمان نادر بود که حتی حتی می توانست حتی دو نفر را متحمل شوند.

نویسنده Pavel Bazhov

دختران در مدرسه نوع خاصی از سفارشی داشتند: آنها یک روبان های ساتن رنگارنگ را به معلمان مورد علاقه خود متصل کردند. Pavel Petrovich Bazhova فضای آزاد در ژاکت نداشت، زیرا "نشانه های تفاوت" او بیشترین داشت. لازم به ذکر است که پاول پتروویچ در رویدادهای سیاسی شرکت کرد و انقلاب اکتبر را به عنوان چیزی مناسب و اساسی درک کرد. به نظر وی، از بین بردن نیکلاس دوم از تاج و تخت و کودتای بلشویک باید به نابرابری های اجتماعی متعهد شود و ساکنان کشور را یک آینده شاد فراهم کند.

تصاویر برای کتاب Pavel Bazhov

تا سال 1917، Pavel Petrovich عضو حزب انقلابیون سوسیالیست بود، یک جنگ داخلی در کنار قرمز ها، سازمان یافته در زیرزمینی سازمان یافته بود و در صورت کاهش قدرت شوروی، یک استراتژی را توسعه داد. همچنین، Bazhov در پست رئیس اداره اتحادیه های کارگری و دفتر آموزش ملی بود. بعدها Pavel Petrovich فعالیت سرمقاله را به سر برد، یک روزنامه منتشر کرد. در میان چیزهای دیگر، نویسنده مدارس را سازماندهی کرد و خواستار مبارزه با بیسوادی شد. در سال 1918، استاد این کلمه به حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی پیوست.

ادبیات

همانطور که می دانید، داشتن یک دانش آموز، Pavel Petvervich در Yekaterinburg و Perm زندگی می کرد، جایی که به جای حیات وحش در اطراف راه آهن جامد بود، و به جای خانه های کوچک - آپارتمان های سنگ در چند طبقه. در شهرهای فرهنگی، زندگی کلید را ضرب و شتم کرد: مردم به تئاتر رفتند و رویدادهای سکولار را در پشت میز رستوران ها مورد بحث قرار دادند، اما پولس به بازگشت به زمین بومی گفت.

تصویر به کتاب Pavel Bazhov

در آنجا او یک فولکلور نیمه نصب شده را دیدم: نام مستعار قدیمی محلی شنیده می شود ("فنجان") - Watchman Vasily Khmelinin - او قدردانی کرد تا داستان های قومی را بگوید، شخصیت های اصلی که شخصیت های اسطوره ای بودند: صخره های نقره ای، میزبان کوه مس ، نسوز، مار آبی و Grandma Synyushka.

تصویر به کتاب Pavel Bazhov

پدربزرگ Vasily Alekseevich توضیح داد که تمام داستان های او بر اساس زندگی است و "زندگی باستانی" را توصیف می کند. این تفاوت بین داستان های اورال از افسانه های پری، به ویژه تأکید کرد. Bastard محلی و بزرگسالان هر کلمه پدربزرگ را نمی شنوند. Pavel Petrovich نیز در میان شنوندگان بود، که داستان های شگفت انگیز جادویی Khmelinin را به عنوان اسفنج جذب کرد.

تصویر به کتاب Pavel Bazhov

زمان صادقانه و عشق او به خلاقیت عامیانه آغاز شد: کتاب ها به دقت نوت بوک را به دقت هدایت کردند، جایی که آهنگ های اورال، افسانه ها، افسانه ها و معماهای جمع آوری شد. در سال 1931، یک کنفرانس در مورد فولکلور روسیه در مسکو و لنینگراد برگزار شد. به عنوان یک نتیجه از جلسه، این وظیفه مطالعه کارگران مدرن و مزرعه جمعی و داش بود؛ فولکلور پرولتاریا، پس از آن تصمیم گرفت تا مجموعه ای از "فولکلور پیش از انقلاب را در اورال" ایجاد کند. جستجو برای مواد، انجام تاریخ محلی ولادیمیر Biryukov بود، اما دانشمند منابع لازم را پیدا نکرد.

تصویر به کتاب Pavel Bazhov

بنابراین، انتشار توسط Bazhov رهبری شد. پائول پتروویچ حماسه های مردمی را به عنوان یک نویسنده، و نه به عنوان یک دانشمند فولکلورید جمع آوری کرد. Bazhov می دانست در مورد گذرنامه، اما آن را صرف نیست. همچنین، استاد قلم به اصل پیوسته است: قهرمانان آثار او - مهاجران از روسیه یا اورال ها (حتی اگر این مفروضات بر خلاف واقعیت ها بود، نویسنده همه چیزهایی را که به نفع سرزمین خود نبود، رد کرد.

تصویر به کتاب Pavel Bazhov

در سال 1936، پاول پتروویچ اولین کار تحت عنوان "دختر Azovka" را منتشر کرد. بعدها، در سال 1939، مجموعه ای از جعبه های مالاکیت به گردش خون رسید، که در طول عمر نویسنده با داستان جدید از واسیلی Khmelinin دوباره پر شده بود. اما، با توجه به شایعات، هنگامی که Bazhov اذعان کرد که داستان های خود را با دهان بیگانه بازنویسی نکرده است، اما آنها را تشکیل می دهد.

زندگی شخصی

شناخته شده است که برای مدت طولانی Pavel Petrovich در ارتباط با زنان دخیل نبود. نویسنده از توجه خانم های دوست داشتنی محروم نبود، اما در همان زمان نبود و Donzhuan: Bazhov خود را با سر خود را به جهش های ناامید و رمان، و منجر به زندگی لیسانس زایمان شد. چرا تا 30 سال Bazhov تنها باقی ماند، توضیح دشوار است. نویسنده علاقه مند به کار بود و نمی خواست اسپری در خانم های عبور از گذشته، و همچنین به عشق صادقانه اعتقاد داشت. با این حال، این اتفاق افتاد: فولکلورید 32 ساله دست و قلب 19 ساله والنتینا Aleksandrovna Ivanitskaya، یک دانش آموز سابق را پیشنهاد کرد. یک دختر جدی و تحصیل کرده رضایت داد.

پاول بانزوف با همسر و مادرش

معلوم شد که ازدواج برای زندگی است، معشوقه چهار فرزند را افزایش داد (هفت نفر در خانواده متولد شده اند، اما سه نفر در سن نوزادان از بیماری ها فوت کرده اند): اولگا، النا، الکسی و آریادا. معاصران به یاد داشته باشید که خانه به راحتی حکومت می کند و رخ نمی دهد، به طوری که همسران به دست آوردن خانواده یا سایر تفاوت ها. از Bazhov غیرممکن بود که نام واژین یا ولنتاین را بشنویم، زیرا Pavel Petrovich نام مستعار خود را نامیده می شود: Valyanushka یا Valest. نویسنده دوست نداشت که دیر شود، اما حتی رفتن به جلسه در عجله، به آستانه بازگشت، اگر فراموش شود که خداحافظ را به یک همسر محبوب داغ ببوسد.

Pavel Bazhov با خانواده

پائول پتروویچ و والنتینا الکساندرووانا با خوشحالی زندگی می کردند و از یکدیگر حمایت کردند. اما، همانطور که در هر فانی دیگر، در زندگی نویسنده، روزهای بی ابر و ساحل بود. Bazhov مجبور به زنده ماندن غم وحشتناک - مرگ یک کودک. الکسی جوان به علت تصادف در کارخانه فوت کرد. همچنین شناخته شده است که Pavel Petrovich، هر چند او یک فرد مشغول بود، اما همیشه زمان برای گفتگو با کودکان اختصاص داده شده است. قابل توجه است که با خواهران و برادران، پدر به عنوان بزرگسالان توجیه کرد، حق رای دادن و گوش دادن به نظرات خود را داد.

"توانایی شناختن همه چیز در مورد عزیزان شما یکی از ویژگی های شگفت انگیز پدر بود. او همیشه مشغول بوده است، اما او به اندازه کافی آرامش خاطر داشت تا از نگرانی ها، شادی ها و غم و اندوه هر یک از آنها آگاه شود. "Ariadne Bazhov در کتاب" چشم دخترش ".

مرگ

مدت کوتاهی قبل از مرگ پاول پتروویچ متوقف شد و شروع به خواندن سخنرانی کرد، که روحیه مردم را در طول جنگ میهنی بزرگ تقویت کرد.

قبر Pavel Bazhova

نویسنده بزرگ در زمستان سال 1950 فوت کرد. قبر خالق در تپه (کوچه مرکزی) در Yekaterinburg در گورستان ایوانوو واقع شده است.

کتابشناسی - فهرست کتب

  • 1924 - "اورال"
  • 1926 - "برای حقیقت شوروی"؛
  • 1937 - "تشکیل در حال حرکت"
  • 1939 - "Green Falink"
  • 1939 - "Castj Malachite"
  • 1942 - "سنگ کلید"
  • 1943 - "در مورد آلمانی ها می گیرد"
  • 1949 - "دور"

ادامه مطلب