تاراس شوچنکو - بیوگرافی، عکس، زندگی شخصی، اخبار، اشعار و کتاب ها

Anonim

زندگینامه

اکثر مردم خواندن آثار هنری، به ندرت در مورد سرنوشت نویسنده فکر می کنند. و بیهوده، زیرا گاهی اوقات بیوگرافی نویسنده، شاعر یا پرویز قادر به جذب حماسی و دراماتیک (یا کمیته) کار او است. یک مثال زنده از چنین تصویب - Taras Grigorievich شوچنکو.

دوران کودکی و جوانان

شاعر آینده متولد شد و هنرمند در 25 فوریه 1814 متولد شد. این رویداد این رویداد در روستای منرنت، واقع در استان کیف رخ داد.

والدین تاراس یک دهقان قلعه ساده در برادرزاده پرنس پومکین هستند، سناتور واسیلی Engelhardta. Grigory Ivanovich Shevchenko، پدر پسر، اغلب خانه را به دلیل این واقعیت که Chumakov - او به فروش گندم Pansk به شهر مانند کیف و اودسا. مادر Taras، Katerina Yakimovna Boyko، روز کار در زمینه های پان. به همین دلیل است که پدربزرگ و خواهر بزرگتر کاترین در آموزش شاعر آینده مشغول به کار بودند.

در سال 1816، خانواده شوچنکو به Kirillovka - روستا، که سال ها به افتخار شاعر نامیده می شود، حرکت می کند. در Kirillovka، تاراس دوران کودکی خود را صرف می کند و اولین عشق Oksana Kovalenko را ملاقات می کند.

Gregory Ivanovich و Katerina Yakimovna. شکل تاراس شوچنکو

در سال 1823، به دلیل بارهای بالا، Katerina Yakimovna میمیرد. در همان سال، پدر تارا ها در دومین بار در بیوه Oksana Tereshchenko ازدواج می کند و او به خانه شوچنکو با سه فرزند حرکت می کند. سحر و جادو بلافاصله تارا را باور نکرد، پس پسر به دنبال حمایت از خواهر بزرگترش بود و پس از مرگ پدرش در سال 1825 تصمیم گرفت که خانه را به طور کامل ترک کند.

از 1826 تا 1829، تاراس ها و نگرانی هایی را که فقط می توانید بشنوید و نگرانی کنید. اولین محل کار جدی، مدرسه کلیسای دکا پل روبان می شود. این در شوچنکو است که با پایه های خواندن و نوشتن آشنا می شود. جایگاه بعدی کار به جامعه Dakov-Iconisters تبدیل می شود - آنها تارا ها پایه های نقاشی را تشخیص می دهند. شوچنکو علاوه بر چنین کاری، گاهی اوقات دهان گوسفند رخ می دهد، جمع آوری برداشت و کمک به مردان قدیمی با هیزم برای کوره.

در سال 1829 آن را به عنوان بنده به صاحبخانه جدید تنظیم شده است - Pavel Vasilyevich Engelgardt. اولین بار به عنوان یک آشپز کار می کند، و سپس به عنوان دستیار شخصی صوفیه Grigorievna Engelhardt، که Taras فرانسه را آموزش می دهد، تبدیل می شود. در زمان آزاد خود، پسر همچنان به قرعه کشی ادامه می دهد.

هنگامی که صوفیه Engelhardt این نقاشی ها را دید و بلافاصله شوهرش را نشان داد. او از استعداد پسر قدردانی کرد، متوجه شد که او می تواند یک نقاش خوب شخصی از او داشته باشد و تاراس را به دانشگاه ویل فرستاده است. مربی پسر در حال تبدیل شدن به پرتره محبوب یانگ روستام است.

خود پرتره تاراس شوچنکو

پس از یک سال و نیم، Engelgardt Shevchenko را به سنت پترزبورگ فرستاد تا افق ها را گسترش دهد و از کارشناسی ارشد گسترش یابد. در سال 1831، تحت رهبری Vasily Shiryaeva تاراس شرکت در نقاشی تئاتر بلشوی.

پنج سال بعد، در باغ تابستان نشانه ای برای شوچنکو وجود دارد. یک رویداد - آشنایی با معلم همسایگان ایوان Soshenko، که تاراس را به نور، معرفی شاعر واسیلی ژوکوفسکی، یک هنرمند کارل بولف و یکی از رهبران آکادمی امپراتوری هنر Vasily Grigorovich. آنها با مرد جوان همدردی می کنند و استعداد هنری خود را به رسمیت می شناسند، بنابراین هر کس در حال تلاش برای حل مسئله با رستگاری تاراس از Engelhardt است.

اما مالک زمین نمی خواهد فقط از شوچنکو بیرون برود، زیرا او قبلا گینه را در این زمینه سرمایه گذاری کرده است. مذاکرات به مدت طولانی به تأخیر افتاده است و در حال حاضر شروع به ظهور می کند که بازپرداخت غیرممکن است، اما در سر Sushenko یک ایده درخشان است. ماهیت این ایده این است که قرعه کشی را ترتیب دهیم که در آن پرتره Zhukovsky پخش می شود، نوشته شده توسط Bryullov. برنده یک پرتره می شود، و تمام درآمد پول به رستگاری شوچنکو می رود.

قرعه کشی در کاخ آنککوف برگزار شد. برای سازماندهی این رویداد به شمارش میخیل ولگور کمک کرد. مایل به برنده شدن پرتره بسیار زیاد بود، همه چیز 2500 روبل را معکوس کرد. تمام این مبلغ به 22 آوریل 1838 به Engelhardt منتقل شد. شوچنکو دیگر SERF نبود. اولین تصمیم به پذیرش آکادمی هنر می شود.

"من زندگی می کنم، من مطالعه می کنم، من هیچ کس را تعظیم نمی کنم و من از هر کسی نمی ترسم، به جز خدا، خوشبختی بزرگ به عنوان یک فرد آزاد: شما انجام آنچه شما می خواهید، و هیچ کس شما را متوقف نخواهد کرد." شوچنکو می نویسد آن زمان در دفتر خاطرات خود را.

ادبیات

دوره ای از لحظه پذیرش در آکادمی امپراتوری هنر و قبل از دستگیری در سال 1847، برترین شوچنکو در طرح ادبی است. در سال 1840، تدوین فرقه ای از کارهای شاعرانه او "کوبزار"، که در طول عمر شاعر، یک بار چاپ نشده است. در سال 1842، تاراس شعر تاریخی و قهرمانانه خود را "Gaidamaki" منتشر می کند.

سال آینده شوچنکو تصمیم می گیرد به سفر در سراسر اوکراین برای دیدن قدیمی آشنا و الهام بخش برای خلاقیت جدید. موزایش از آن زمانها آنا زاکروسکایا و وارارا Repnin-Volkonskaya تبدیل شد - اولین همسر مالک زمین بود که تاراس داشت و دوم شاهزاده بود. پس از این سفر، شوچنکو شعر "صنوبر" و اشعار "Katerina" و "Yeretik" نوشت.

در میهن، آثار شاعر بسیار گرم بود، اما واکنش منتقدان متروپولیتن کاملا مخالف بود - آنها شعر شوچنکو را برای سادگی والیتی محکوم کردند (همه آثار نوشته شده در اوکراین).

تصویر تاراس شوچنکو

در سال 1845، تارا دوباره به اوکراین برگرداند تا در Pereyaslav (در حال حاضر Pereyaslav-Khmelnitsky) در دکتر آشنا قدیمی آندره Kozachekovsky کار کند. توسط اطلاعات تایید نشده، شاعر برای رفع سلامت خود سفر کرد. به نفع این نظریه، "عهد" شوچنکو نوشته شده است در آن سال نوشته شده است. در همان سال، اشعار او "Motnitz" و "قفقاز" بیرون می آیند.

پس از Kozachekovsky، تاراس توسط هنرمند کمیسیون باستان شناسی، راست راست در pereyaslavl تنظیم شده است. وظیفه اصلی او در آن زمان - ساخت طرح های آثار باستان شناسی و تاریخی شهر (کلیسای جامع Pokrovsky، صلیب سنگی از سنت بوریس و دیگر).

در سال 1846، شاعر به کیف حرکت می کند، جایی که او یکی دیگر از طولانی ترین آشنا را دعوت کرد - یک مورخ و تبلیغاتی نیکولای Kostomarov. Kostomarov شوچنکو را به برادری جدید Kirillo-Motysius تازه تاسیس کرد. شاعر فورا متوجه نمی شود که به نظر می رسد که به یک سازمان سیاسی مخفی تبدیل شود. آگاهی می آید زمانی که دستگیری شرکت کنندگان شرکت شروع می شود.

برای اثبات وابستگی مستقیم تاراس تارا به برادری، اما دیوانگی شاخه سوم خود از عظمت امپریالیستی دفتر پرنس الکسی اولوف، آیه ای از شوچنکو "خواب" است، که در آن او می بیند که مسخره رژیم دولت را می بیند و خواستار شورش. به عنوان یک مجازات در 30 مه 1847، شاعر به یک ساختمان مجزا فرستاده می شود تا خدمات استخدام را برآورده کند. شوچنکو همچنین ممنوع است نوشتن و قرعه کشی، که به یک ضربه جدی برای شوچنکو تبدیل می شود.

بلند کردن عکس تاراس شوچنکو

شاعر Zhukovsky، شمارش Alexey Tolstoy و شاهزاده خانم وروارا Repnina-Volkonskaya در حال تلاش برای کمک به تاراس. تنها چیزی که آنها برای رسیدن به آن دست می یابند، اجازه تاراس برای نوشتن نامه ها است. در یک نامه، Kozacchkovsky شوچنکو یک آیه "Lyakh" ("قطب ها")، نوشته شده در مورد افرادی که از لهستان خدمت می کنند.

بازگشت به فعالیت های هنری، هر چند در حالی که در طول سفر به دریای آرال امکان پذیر است (1848-1848). ژنرال ولادیمیر Afanasyevich Obruchev مخفیانه اجازه می دهد تا نقشه های شوچنکو از ساحل Aral (برای گزارش در مورد سفر). اما کسی درباره این می آموزد و رهبری را گزارش می دهد. به عنوان یک نتیجه، به طور کلی دریافت یک اخطار جدی، و شوچنکو به یک مکان جدید ارسال می شود، که ارتش Novopetrovsk نظامی در حال تبدیل شدن به (در حال حاضر شهر فورت شوچنکو در قزاقستان).

همچنین ممنوعیت نقاشی وجود دارد، بنابراین تاراس تلاش می کند تا از خاک رس جدا شود و عکس های عکس بگیرد (Dagerrototypes). با خاک رس کار نکرد و عکاسی در آن زمان خیلی گران بود. شوچنکو دوباره شروع به نوشتن می کند، اما این بار این بار در روسیه کار می کند - "هنرمند"، "Gemini" و دیگران. محرومیت این آیه "Khokhli" (1851) است.

در سال 1857، پس از تقاضای بعدی فیدور پتروویچ، شاعر تولستوی به اراده آزاد شد - امپراتور الکساندر دوم مجازات اعطای منصوب شده توسط پدرش نیکولای I. را لغو می کند.

زندگی شخصی

شوچنکو در مورد ایجاد یک خانواده فکر می کند که برای آزادی بیرون آمدند. اولین تلاش برای ازدواج این پیشنهاد است که در نوشتن شاعر کاترین پیونوا را ارائه داد. پیش از آن، شاعر این بازیگر جوان تئاتر را ارتقا داد و امیدوار بود که او موافق باشد، اما من اشتباه کردم. در مورد تلاش دوم تقریبا هیچ چیز ناشناخته است، به جز اینکه دختر به نام Harita نامیده می شود و او تقویت شد.

سومین عروس شوچنکو نیز غنی شد. نام او ناسپر Polidakov بود. شاعر پول زیادی را در آموزش خود سرمایه گذاری کرده است، دختر فیلم را فیلمبرداری کرد، غذا، لباس ها و کتاب ها را خریداری کرد. تاراس می خواست او را از صاحبخانه خریداری کند، اما پس از آنکه او را در اتاق خواب با یکی از معلمان پیدا کرد، این ایده را رد کرد. بیشتر Taras Shevchenko در مورد ازدواج فکر نمی کرد، به جای آن، او دوباره ضربه به کار، نتیجه آن تبدیل به "نامه جنوب روسیه" - اولین کتاب های درسی به او برنامه ریزی شده است.

Luchery Polidakova و Varvara Repnina-Volkonskaya

بازگشت به زندگی شخصی شاعر، این نیز ارزش اشاره به رمان های قبلی خود را دارد. اولین عشق شاعر دختر از روستای Kirillovka Oksana Kovalenko بود. در چهل سالگی، معشوقه شاعر آنا Zagrevskaya بود (اگر ما دوباره ملاقات کردیم ") و Varvara Repnina-Volkonskaya به او اختصاص داده شد.

Agata uskov

در سال های خدمات در نیروهای Novopetrovsk، شوچنکو مخفیانه با Agata Uskovoova ملاقات کرد، که همسر فرمانده محلی بود. اطلاعاتی در مورد دیگر رمان های شاعر وجود دارد، اما هیچ تایید قابل اعتماد وجود ندارد.

مرگ

شاعر در سنت پترزبورگ مرد، جایی که او ابتدا دفن شد. این اتفاق در سال 1861 اتفاق افتاد، روز بعد از تولد تاراس گرگوریویچ. علت مرگ - آسیت (آبیاری شکمی). اعتقاد بر این است که گسل این بیماری، استفاده بیش از حد از نوشیدنی های الکلی بود که شاعر در سال های جوان معتاد بود. گفته می شود که او این بود که این باشگاه "دوره اوریوی" را سازماندهی کرد، اعضای آن غرق شدند و مکالمات ذهنی را در مورد زندگی آغاز کردند و در پایان نابالغ "آلبلی خود" را انتخاب کردند.

بنای یادبود تاراس شوچنکو در اودسا

اولین جایگاه دفن شاعر، گورستان ارتدکس اسمولنسک بود، اما بعدا بر روی غم و اندوه آبی، بر اساس یک عهد جدید، تحت تعقیب قرار گرفت. در حافظه شاعر، بسیاری از شهرک ها تغییر نام یافتند، خیابان با نام او و بنای یادبود شاعر عملا در هر مکان در اوکراین است. نام او حتی یک دهانه کوچک در جیوه است.

کتابشناسی - فهرست کتب

  • 1838 - "کاترینا"
  • 1839 - "به پایه"
  • 1840 - "کبریار"
  • 1842 - "گیداماکی"
  • 1845 - "دوما"
  • 1845 - "عهد"
  • 1845 - "Motnitz"
  • 1847 - "Lyakh"
  • 1851 - "خخلی"
  • 1855 - "Gemini"
  • 1856 - "هنرمند"
  • 1860 - "جنوب روسی"

ادامه مطلب