Erich Maria Remarque - بیوگرافی، عکس ها، زندگی شخصی، کتاب ها، نقل قول ها، مرگ

Anonim

زندگینامه

یکی از نویسندگان مردمی امپراتوری آلمان قرن بیستم، اریچ ماریا، اظهار داشت. Publicist، که اظهارات آن جاودانه شد، نشان دهنده "نسل از دست رفته" بود - دوره زمانی که در هجدهم سالهای جوان از جبهه پیروی کرد و مجبور به کشتن شد. این بار بعدا انگیزه اصلی و ایده ایجاد یک نویسنده بود.

دوران کودکی و جوانان

اریک ماریا ریمارک در 22 ژوئن 1898 در شهر Osnabruck (امپراتوری آلمان) متولد شد. پدر نویسنده با پیچ و تاب، به طوری که خانه از تبلیغات آینده همیشه پر از تعداد زیادی از کتاب بود. از سنین اولیه، اریچ کمی توسط ادبیات مجذوب شد. به خصوص جوانان جوان، کار فودور داستوفسکی، یوهان گوته و مارسی پروست را جذب کردند.

Erich ماریا Remarque در دوران کودکی با خواهران

از بیوگرافی نابغه ادبی، شناخته شده است که به عنوان یک کودک، Remarik نیز علاقه مند به موسیقی بود، دوست داشت به قرعه کشی، جمع آوری پروانه ها، سنگ ها و مارک ها. با پدر رابطه به دلیل دیدگاه های مختلف در زندگی کشیده شد. هنگامی که اریک نوزده ساله شد، یک مادر از سرطان فوت کرد، با اینکه نویسنده همیشه ارتباط برقرار کرده بود، ارتباط برقرار کرد.

اریک ماریا در یک مدرسه کلیسا تحصیل کرد، در پایان این که مرد جوان وارد حوزه علمی کاتولیک شد. سپس سال تحصیل در دانشکده سلطنتی را دنبال کرد. این نویسنده به عنوان یک عضو از دایره ادبی تبدیل شد، که در آن او دوستان و افراد دوست داشتنی را پیدا کرد.

اریک ماریا Remarque در جنگ

در سال 1916، سخنرانی به جلو رفت. یک سال بعد، او پنج صدمات دریافت کرد و در بیمارستان خود همه چیز دیگری بود. پس از بازگشت به لبه های بومی در خانه پدرش اریک، دفتر را مجهز، که در آن او در موسیقی مشغول به کار بود، نقاشی کرد و نوشت. در اینجا این بود که در سال 1920 اولین کار خود را ایجاد کرد - "رویای پناهگاه".

در طول سال، اریک در مدرسه محلی تدریس کرد، اما بعدا این حرفه را رد کرد. نویسنده قبل از شروع به کسب نوشتار، کار زیادی را تغییر داد. بنابراین در زمان های مختلف، او به عنوان یک حسابدار، معلم، یک ارگانیست و حتی سنگ قبرها معامله شد.

در سال 1922، Osnabruck را ترک کرد و به هانوفر رفت. در آنجا او در مجله "اکو قاره" مستقر شد، که در آن شعارها را برای ماه ها، متون پیررن و مقالات مختلف نوشت.

اریک ماریا Remarque در جوانان

شناخته شده است که اریچ همچنین در مجلات دیگر چاپ شده است. بنابراین در نشریه کار کنید "ورزش آنها Bild" درب را به دنیای ادبی باز کرد. در سال 1925، روزنامه نگار خودپرداز به برلین رفت تا سردبیر تصاویر این مجله شود.

در سال 1926، یکی از مجلات منتشر شده رمان "از زمان های جوان" و "زن با چشم طلایی". این آغاز راه خلاقانه این سخنان بود. از لحظه ای که نوشتن را متوقف نکرد، ایجاد شاهکارهای جدید.

ادبیات

در سال 1928، یک رمان "توقف در افق" منتشر شد. به گفته یک دوست نویسنده، این یک کتاب در مورد رادیاتور درجه اول و زنان زیبا بود. پس از یک سال، نور این رمان را دیدم "در جبهه غربی بدون تغییر". اظهار نظر در آن، کل وحشت و بی رحمانه جنگ را از طریق چشم یک مرد جوان نوزده ساله توصیف کرد.

نویسنده اریک ماریا Remarque

این کار به سی و شش زبان منتقل شد، چهل بار صادر شد. در آلمان، این کتاب یک فریزر ایجاد کرد (یک میلیون نسخه بیش از سال بود). در دهه 1930، این کار توسط فیلم حذف شد.

سال 1931 با ورود به نور رمان "بازگشت" مشخص شد، در مورد زندگی دانش آموزان دیروز که از جنگ بازگشتند، گفتند. پنج سال بعد، کتاب "سه رفقا" در قفسه ها ظاهر می شود. این در دانمارکی و انگلیسی منتشر شد.

کتابهای اریچ مری Remarika

در سال 1938، سخنرانی شروع به کار بر روی کار "عشق وسط او" کرد، که در سال 1939 تکمیل شد. سپس مجله کولیر شروع به چاپ نویسنده کرد.

در ماه مه سال 1946، یک "قوس پیروزی" رمان در آلمان به زبان آلمانی بیرون آمد و در اواسط تابستان، از کار "جرقه زندگی" فارغ التحصیل شد. سال بعد، نخستین فیلم جدید در داستان "در طرف دیگر" برگزار شد (تصویر "عشق دیگر" نامیده شد).

اریک ماریا Remarque

در دهه 1950، پس از ده سال جلسات دائمی، نزاع و آشتی، سال 1950 ساله شد در همان دوره، کار شروع به کار بر روی رمان "زمین وعده داده شده" (سایه در بهشت ​​") و" Obelisk سیاه ".

در سال 1954، یک رمان ضد جنگ "زمان برای زندگی و زمان مرگ" منتشر شد، در سال 1959 در مجله هامبورگ کریستال، کار "زندگی" چاپ شد، و در سال 1962، یک انتشار جداگانه از رمان "شب در لیسبون "در قفسه ها ظاهر شد.

زندگی شخصی

در سال 1925، سخنرانی به برلین رسید. در آنجا در ولایت خوش تیپ وجود دارد، دختر ناشر مجله معتبر در عشق افتاد، که در آن کار می کرد. درست است که والدین دختر از عروسی خود جلوگیری کردند، به رغم این واقعیت که نویسنده یک ویرایشگر محل را در نشریه دریافت کرد.

به زودی، اریک از رقصنده ILZEAT ZAMPON، ازدواج که چهار سال بود، ازدواج کرد. Bolshaya، بانوی جوان باریک یک نمونه اولیه از یک زن و شوهر از قهرمانان ادبی خود، از جمله PAT از "سه رفقای" شد.

اریک ماریا ریمریک و ایلا

سپس روزنامه نگار متروپولیتن به این ترتیب رفتار کرد که او می خواست به سرعت گذشته خود را فراموش کند: ظریف لباس پوشیدن، او لباس پوشیدن، اغلب بازدید کنسرت ها، تئاتر ها، رستوران های مد روز و حتی یک عنوان بارون برای 500 تمبر در یک ارسطو هانت را خریداری کرد.

در ژانویه سال 1933، در آستانه ورود آدولف هیتلر به قدرت، یک دوست از سخنگوی، در اسرع وقت به این شهر توصیه کرد تا شهر را ترک کند. اریک بلافاصله در ماشین نشسته و، چه بود، به سوئیس رفت. در ماه مه همان سال، نازی ها این رمان را "در جبهه غربی بدون تغییر" با حوادث عمومی خیانت کردند و نویسنده او از شهروندی آلمان محروم شد.

در سال 1938، نویسنده یک قانون نجیب انجام داد. برای کمک به همسر سابق خود، از آلمان خارج شوید و به او فرصت بدهید تا در سوئیس زندگی کنید، او دوباره با او ازدواج کرد که تنها در سال 1957 خاتمه یافت.

مهمترین زن در زندگی نویسنده تبدیل به ستاره مشهور ستاره مارلین دیتریش، که نمونه اولیه قهرمان این رمان "قوس پیروزی" است - جوآن مادو. هموطن برجسته، او همچنین آلمان را ترک کرد و از سال 1930، او در ایالات متحده فیلمبرداری شد. از نقطه نظر اخلاقی به طور کلی پذیرفته شده، مارلین فضیلت را ندیده بود.

اریک ماریا ریمارک و مارلین دیتریش

رمان آنها به طور فوق العاده برای نویسنده مورد انتقاد قرار گرفت. در فرانسه، Marlene با یک دختر نوجوان، شوهر و معشوقه همسر وارد شد. آنها گفتند که بازیگر دوجانبه، که این سخنرانی به نام Puma، Cohabites با هر دو آنها نامگذاری شده است. در چشم این سخنرانی، او همچنین ارتباط با یک لزبین غنی از امریکا داشت.

به دلیل جنون مرزی او، اریک آماده بود تا هنرمند را ببخشد، زندگی را از یک ورق سفید شروع کند. هنگامی که نابغه ادبی، مارلین را پیشنهاد کرد تا با او ازدواج کند، زن به کوه کاالرا در مورد آنچه سقط جنین انجام داد، گفت. پدر کودک جیمی استوارت، بازیگر بود، که با آن ویژه آزادی دوست داشتنی در فیلم "Dandy دوباره در زین" فیلمبرداری شد.

هنگامی که دیتریش متوجه شد که این سخنرانی مجموعه ای از نقاشی را به امریکا (از جمله 22 کار میدان Cezanne) حمل می کند، Marlene می خواهد حداقل یک تصویر را به عنوان یک روز تولد دریافت کند. پس از تحقیر بی شماری، این سخنرانی روح کافی برای پاسخگویی به امتناع داشت.

بازیگر Greta Garbo.

شایان ذکر است که در هالیوود نویسنده یک پهنای باند را احساس نمی کرد. پول او عالی بود. او از موفقیت های بازیگران معروف، از جمله Greta Garbo مشهور لذت برد. درست است، درخشندگی میشا از سخنان فیلمبرداری آزار دهنده. مردم به نظر می رسید دروغ و غلط به او.

سرانجام، با مارلین، به نیویورک رفت. در سال 1945، قوس پیروزی تکمیل شد. تحت تأثیر مرگ خواهر، او شروع به کار بر روی رمان "جرقه زندگی" اختصاص داده شده به حافظه خود کرد. این اولین کتاب در مورد آنچه که خودش تجربه نکرد - در مورد اردوگاه کار اجباری نازی ها بود.

اریک ماریا Remarque و پرواز سال

در سال 1951، در نیویورک، نویسنده یک پرواز سال داشت که در آن زمان 40 سال داشت. اجداد خود را از مادربرد از کشاورزان آمریکایی، مهاجران انگلستان آمد، و پدر و مادر، یهودیان بودند.

در سال 1957، اظهار داشت که رسما با Uyutta طلاق گرفته است، آن را 25 هزار دلار پرداخت کرده و محتوای مادام العمر 800 دلار در هر ماه را تعیین می کند. سال آینده سخنرانی و گددار این رابطه را قانونی کرد.

مرگ

به یاد داشته باشید دو زمستان آخر را با پرواز در رم گذراند. در تابستان دهه 1970، نویسنده دوباره از قلب رد کرد و او در بیمارستان لارنو گذاشته شد. در آنجا، نویسنده در 25 سپتامبر در همان سال فوت کرد. قبر خالق کار "جرقه زندگی" در گورستان سوئیس رونکو واقع شده است.

شناخته شده است که در روز مراسم تشییع جنازه همسر سابق، همسر سابق گل رز را فرستاد، اما گودار آنها را در تابوت قرار نداد.

اریک ماریا ریمارک در سال های اخیر

5 سال اول پس از مرگ شوهرش، پرواز به شدت در امور، نشریات، نمایشنامه های خود مشغول به کار بود. در سال 1975، او به طور جدی بیمار بود. تومور در قفسه سینه بیش از حد به طور اساسی برداشته شد (چندین دنده وجود داشت)، و یک زن متورم شد.

نویسنده محبوب برای 15 سال دیگر زندگی می کرد، اما این سالها غم انگیز بود. پرواز تبدیل به عجیب و غریب، فریبنده و بیش از حد دارو مصرف کرده است. در طول افسردگی بعدی، بانوی 20 میلیون دلار قربانی کرد. دانشگاه نیویورک، و سپس شروع به فروش مجموعه ای از امپرسیونیست های جمع آوری شده توسط این داد.

قبرستان اچ مری ریمریکا

همچنین شناخته شده است که همسر سابق چارلز چپلین مکررا سعی کرد خودکشی کند. صاحب خانه در نیویورک، که در آن آپارتمان را برداشت، نمی خواست محل اقامت های الکلی را بپذیرد و از او خواسته بود تا به سوئیس برود.

در تاریخ 23 آوریل 1990، پروازهای خواستار آن بود که آن را یک قرارداد کاتالوگ ارائه دهد که در آن جواهرات او در این روز فروخته شد. فروش 1 میلیون دلار و 3 ساعت پس از فارغ التحصیلی، بازیگر مرد درگذشت. من جایزه نامزدی اسکار را کنار شوهرش در گورستان سوئیس رونکو دفن کردم.

کتابشناسی - فهرست کتب

  • 1920 - "رویای پناهگاه"
  • 1924 - "GEM"
  • 1927 - "ایستگاه در افق"
  • 1929 - "در جبهه غربی بدون تغییر"
  • 1931 - "بازگشت"
  • 1936 - "سه رفقا"
  • 1941 - "عاشق همسایه خود"
  • 1945 - "قوس پیروزی
  • 1952 - "جرقه زندگی"
  • 1954 - "زمان برای زندگی و مرگ زمان"
  • 1956 - "سیاه Obelisk"
  • 1959 - "وام زندگی"
  • 1962 - "شب در لیسبون"

نقل قول

"بزرگترین نفرت به کسانی که توانست قلب را لمس کنند، و پس از آن در روح،" "شگفت انگیز ترین شهر، جایی است که شخص خوشحال است" "عشق توضیحات را تحمل نمی کند. او به اقدامات نیاز دارد "" اشتباه است که فرض کنیم که همه افراد دارای توانایی مشابهی برای احساس "" بهتر است زمانی که می خواهید زندگی کنید، چگونه می توانید قبل از اینکه می خواهید زندگی کنید، زندگی کنید "

ادامه مطلب