ویلیام بلف - بیوگرافی، عکس، زندگی شخصی، کتاب ها، نقل قول ها

Anonim

زندگینامه

بیوگرافی ویلیام بولزا ترکیبی، رویدادهای ظاهرا ناسازگار، اقدامات و سایر حقایق است. از یک طرف، فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد، یکی از نویسندگان پیشرو آمریکایی قرن بیستم. از سوی دیگر - پدر روانپزشکی، گل سرسبد Hipsters، قاتل و معتاد.

دوران کودکی و جوانان

در 5 فوریه 1914، در خانواده صاحب یک کارخانه بزرگ شیشه ای مورتیمر بولزا و همسرش لاور لی به دنیا آمد. پسر پس از سانتا - ویلیام Seward نامگذاری شد. بنابراین، در کتاب های مرجع، نام نویسنده به عنوان ویلیام Sewwow Burrow II نشان داده شده است. خانواده در منطقه نخبه سنت لوئیس، میسوری زندگی می کردند.

پدربزرگ - CEING BILL GATES از قرن نوزدهم، مخترع آمریکایی، بنیانگذار بزرگترین تولید کننده تجهیزات کامپیوتری Burroughs اضافه کردن شرکت ماشین. اما در اختراعات، غنی و فرزندان ارث بزرگ نیستند.

ویلیام در دوران کودکی، با توجه به ماهیت بیکار، چندین مدارس خصوصی را تغییر داد، او تحصیلات ثانویه را در مدرسه تیلور دریافت کرد. Odnoklassniki پسر را با نام مستعار، گاهی اوقات بی رحمانه به دست آورد. یک روان غیر شدید از نوجوان، یک تصور ناخوشایند از رومی جک بلیک بود "شما نمیتوانید برنده شوید." Berrowza لذت بردن از یک مشارکت که بین بازیگران ظهور کرد، علی رغم این واقعیت که قهرمانان کتاب معتادان و جنایتکاران بودند، خوشحال شد.

ویلیام بور در جوانان

در سال 1932، Burrow وارد دانشکده دانشگاه بریتانیا دانشگاه هاروارد شد. در پایان، در سال 1936 او به وین رفت، جایی که توجه او به دارو تغییر کرد. در سال 1939، Burrows به سرزمین خود بازگشت، سعی کرد انسان شناسی را در مدرسه فارغ التحصیلی هاروارد مطالعه کند. اما من نمی خواستم با توجه به قوانین عمومی پذیرفته شده زندگی کنم. برای یک کارآگاه خصوصی، Dissanector، Bartender، Courier کار کرد.

در عین حال، Berrows شروع به نوشتن رمان های همجنسگرایانه و استفاده از مواد مخدر می کند. در کار معقول ترین، نویسنده "صبحانه لخت"، اعتیاد مخرب خود را به بیماری می نامد و داروهایی را که توانست در یک توهمات مواد مخدر تلاش کند، فهرست می کند.

بستگان، عضو آینده آکادمی هنر و ادبیات آمریکایی باید برای آکادمی هنر و ادبیات آمریکایی ترک کنند، از ویلیام دور شدند. Burrow باعث می شود بسیاری از جرائم، قتل تصادفی همسر جوآن می شود apotheosis. اما این رویداد بود که سرنوشت Burrow را به عنوان یک نویسنده تعیین کرد.

همانطور که بعدها به ویلیام در رمان "پدیید" اعتراف کرد، اگر آن را برای مرگ همسرش نبود، هرگز به یک نویسنده تبدیل نشد. Burrow معتقد بود که در زمان جرم، اقدامات او توسط یک روح خاص کنترل شد. بنابراین، به منظور غلبه بر این روح بد، مجبور به کار به عنوان نوشتن است.

ادبیات

آثار نوآورانه Berrowza مدتهاست که در میهن خود منتشر شده اند. یک کتاب خوان بی تجربه و آمادگی آمادگی آماده می تواند شوک و در حال حاضر. اولین کار "Dzhanki. اعتراف یک معتاد به مواد مخدر نادرست "بیانیه ای از تجربیات شخصی شخصی است. تاریخچه زندگی معتاد هروئین در سال 1953 تحت نام مستعار ویلیام لی منتشر شد.

ادامه ادامه "Dzhanki" در موضوع همجنسگرایی، رمان "پدیدی" بود. انتشار مشابهی در آمریکا، نگران شکار جادوگر، به نظر نمی رسید. کتاب تا سال 1985 تحت پارچه قرار دارد.

ویلیام بور و جک کرچاک

زمان صرف شده در شهر مراکش Tangier، که در آن زمان شناخته شده بود، گستردگی اخلاق و مقرون به صرفه بودن مواد مخدر، Berrowz را به نوشتن "صبحانه لخت" اشتباه گرفت. نام جدید این رمان با یک دوست نویسنده جک کروا، یکی دیگر از مهمترین نویسندگان آمریکایی، "پادشاه هپتر"، آمد.

این رمان توسط روش "موزاییک" یا "روش برش" نوشته شده است و گزارش اعتیاد به مواد مخدر وابسته به وابستگی، بازتاب در موضوع جهت گیری غیر سنتی و توصیف فانتزی های مواد مخدر است.

Writer William Burrowz

در کار Burrows، علت اصلی اعتیاد به مواد مخدر است. این وابستگی یک فرد، وابستگی او به محیط زیست - خانواده، سیاستمداران، مذهب است. برای اولین بار، رومی تصمیم گرفت که انتشارات Olimpia انتشارات در پاریس را در سال 1959 منتشر کند.

در آمریکا، این کتاب به عنوان نامعلوم و بدبینانه محسوب شد، او تحت این ممنوعیت سقوط کرد و تنها در سال 1966 منتشر شد، و سپس تنها پس از دادرسی. اما از آن زمان، هیچ دادگاه آمریکایی شجاعت را در مورد کار ادبی ناخوشایند نگذاشت.

در حال حاضر، "صبحانه لخت" یکی از مهمترین آثار ادبیات آمریکایی برای نیمه دوم قرن بیستم محسوب می شود. به گفته Norman Malera، در این رمان در Burrouse، Genius بیدار شد.

کتاب ویلیام بولزا

استفاده شده توسط وام گیرنده "روش برش"، پیروان سپاسگزار یافت. این روش بر اساس تکنولوژی نمونه گیری در موسیقی است. گروه نیروانا حتی صدای خود را در یکی از آهنگ هایش ضبط کرد.

آثار بعدی ویلیام بولزا در همان روش نوشته شده است. در دهه 1960، "Trilogy Nova"، حاوی رمانهای "دستگاه نرم"، "یک بلیط که پشت سر گذاشت"، "Nova Express". کتابها تا حد زیادی تحت تأثیر توسعه ژانر Cyberpunk قرار گرفتند. در اینجا برای اولین بار اصطلاح "Hevi-metal" ظاهر می شود.

Writer William Burrowz

در دهه 1970 "Trilogy لندن" ("پسران وحشی"، "Dissector"، "Port of Saints") منتشر شد. اول از آنها، در مورد نوجوانان مارودر، آهنگ Duran Duran "پسران وحشی" را پایین می آورد. دیوید بووی، خواننده و تولید کننده، خواننده بریتانیا، از لباس های توصیف شده در "پسران وحشی"، مدل موهای و آرایش برای ایجاد یک تصویر فراموش نشدنی استفاده کرد.

در عین حال، Burrow توجه به فرم های کوچک را جلب کرد. در نتیجه، مقالات و داستان ها، در میان آنها وجود دارد - "کتاب نفس" (1974)، "Ruska" (1984)، "Tornado کوچه" (1989)، "اینجا آه پچ" (1979). دومی، به اندازه کافی عجیب و غریب، در ابتدا به شکل کمیک ظاهر شد، و بعد آنها یک کارتون را گرفتند.

ویلیام بور در سال های اخیر

در دهه 1980، سه گانه "شهرهای شب قرمز" منتشر شد، از جمله رمان و رمان های "فضای جاده های مرده"، "سرزمین های غربی" منتشر شد. نام کتاب دوم، گروه لندن Indi-Rock "Poce of Roads Dead-Rock" را به دست آورد.

Cat Autobiographical Roman "Cat Inside"، که در سال 1986 با یک گردش کوچک بیرون آمد، به گربه ها اختصاص داده شده است، که نویسنده آن را بسیار دوست داشت. همانطور که Berrows توسط دهان قهرمان روم صحبت کرد، تنها قانون که او به طور کامل موافق قانون حفاظت از حیوانات است.

دو سال قبل از مرگ نویسنده، آخرین رمان "آموزش من: کتاب رویاها" منتشر شد. پس از نوشتن خاطرات، Berrows به کتاب های صوتی در طراحی خود تغییر کرد. بنابراین، در دیسک رادیویی مرده شهر، علاوه بر گزیده ای از آثار، استدلال های نویسنده در مورد مسیحیت و نظرات آن از کتاب مقدس گنجانده شده است.

ویلیام S. Berrows و ویلیام E. Barrowz

نام کتاب "اقیانوس جدید" صادر شده توسط موتورهای جستجو مربوط به ویلیام سارد بررود نیست (ویلیام S.burroughs). خواننده توجه متوجه خواهد شد که نام دیگری در پوشش نشان داده شده است - ویلیام E. Burrows.

نویسنده جذب شد و به عنوان یک بازیگر و فیلمنامه نویس، از جمله در فیلم های نوشته شده توسط او ("ناهار Nagishom") جذب شد. این فیلم ها در ژانرهای کمدی به "ترس" ("گردباد"، "گاوچران داروخانه" "رمزگشایی") فیلمبرداری شدند.

زندگی شخصی

قبل از جنگ جهانی دوم، ویلیام بروی خود را در اتریش یافت. در اینجا او ایده تحقیر ضد فاشیسم است، حتی با یهودی به نام ILZA CLAPPER ازدواج کرده است تا او را از اردوگاه های کار اجباری نجات دهد و به آمریکا برسد.

در سال 1939، شیکاگو Burrow به طور جدی به مردان جوان به نام جک اندرسون علاقه مند شد. نویسنده آینده آرزو کرد که رابطه را به نزدیک تر ترجمه کند. ویلیام، که مایل به ایجاد یک مرد جوان است، نوک خود را از Mizinz برداشت، که پس از آن در داستان "انگشت" نوشت.

ویلیام بور و همسرش جوآن ولمر

پس از این حادثه، Berrows به درمان با بیمارستان روانپزشکی ویتنی رفت. حضور انحرافات در روان روان مورد استفاده در آینده به منظور خدمت به ارتش نیست.

در سال 1944، ویلیام ملاقات کرد جوآن ولمر، که همسر غیر رسمی خود شد. در سال 1947، یک زن و شوهر پسر داشت، همچنین ویلیام برک. پس از 4 سال در حزب، مادر از دستان ارشد Burrowza مرد. ویلیام دو هفته را در یک زندان مکزیکی گذراند. براساس اطلاعات تأیید نشده، برادرش مقامات را رشوه داد تا ویلیام را به قید وثیقه نجات دهد.

ویلیام بورو و جیمز گوریتز

Berrows بازگشت به ایالات متحده آمریکا از حکم مشروط برای کشتن در غفلت، علاوه بر انجام در قلمرو کشور دیگری. پسر قبل از پدر، در سال 1981، از سیروز کبدی فوت کرد.

در سال 1975، Burrowz جیمز گوریرر را ملاقات کرد. برای بیست و دو سال، این شخص نه تنها یک دوست نزدیک بلکه وزیر امور خارجه و یک نویسنده پرستار بود. در اینترنت شما می توانید بسیاری از عکس های هر دو ویلیام Berrowza، و دوستان خود را پیدا کنید.

مرگ

با وجود پانزده سال استفاده از داروهای سنگین، زندگی جنسی کثیف، ویلیام بوروز تا 83 سال زندگی کرد.

آرامگاه ویلیام بروزی

نویسنده در 2 اوت 1997 از انفارکتوس میوکارد فوت کرد.

کتابشناسی - فهرست کتب

  • 1953 - "Dzhanki"
  • 1953 - "پودر"
  • 1959 - "صبحانه برهنه"
  • 1962 - "یک بلیط که پشت سر گذاشت"
  • 1964 - نوا اکسپرس
  • 1971 - "پسران وحشی"
  • 1973 - "Dissector!"
  • 1981 - "شهرهای شب قرمز"
  • 1983 - "فضای جاده های مرده"
  • 1986 - "گربه داخل"
  • 1989 - "Tornado کوچه"
  • 1991 - "شانس شبح"
  • 1995 - "آموزش من: کتاب رویاها"

نقل قول

من می خواستم یک نویسنده باشم، زیرا نویسندگان غنی و مشهور هستند. این زبان یک ویروس بیگانه است من و من هشت ساعت دارم، برای نوشتن. این بهشت ​​است. اما اهمیت کشف را می توان با دقت مورد رسیدگی قرار داد که چقدر تلاش های مقامات به پنهان شدن او متصل است. Panoika کسی است که درک آنچه در اطراف اتفاق می افتد، و روانکاوی کسی است که فقط در نهایت همه چیز را درک کرده است .

ادامه مطلب