شجاعت مادر - بیوگرافی، ظاهر و شخصیت قهرمانان، نقل قول

Anonim

تاریخچه شخصیت

Bertolt Brecht یک نمایشنامه نویس برجسته قرن بیستم است. او آثار مستقل را نوشت، که پس از آن یک تجسم در مرحله تئاتری دریافت کرد. تمرین و نظریه پرداز، Brecht این ایده را توسعه داد، که مرکز آن تئاتر حماسه بود. با توجه به نمایشنامه نویس، تئاتر باید پخش شود، و تجسم، تجدید نظر به ذهن، و نه احساسات انسانی. این وعده آن را در نمایشنامه هایی که کلاسیک دراماتیک جهان بود نمایش داده شد: "مرد خوب از سوهانا"، "وال"، "آقای Puntila و بنده او"، "بازدید از خانم پیر" نمایش داده شد.

Bertolt Brecht

مدیر Brechtu متعلق به ایده "اثر مبادله" است، شامل ایجاد یک دیوار بین بیننده و بازیگر، که در جریان عمل یک شخصیت منظره می شود. نویسنده این نظریه پیشنهاد کرد که انواع غیر منتظره عمومی را ارائه دهد و رویدادهای غیر قابل پیش بینی را توصیف کند، کار فکری، ظهور موقعیت و توانایی خود را به ادراک تحلیلی تحریک کند. او این محبت کلاسیک را متضرر کرد، ظهور آن در بیننده، به گفته کلاسیک، هدف اصلی نشان دادن عملکرد است. کتاب "تئوری تئاتر حماسی" ایده های Brecht را در این مورد توصیف می کند.

تاریخچه خلقت

بازی "Mamash شجاعت و فرزندانش" توسط Brecht در سال 1939 نوشته شده بود، در آستانه جنگ جهانی دوم. نخستین بازی در سال 1941 در زوریخ برگزار شد. سپس این بیانیه توسط نویسنده مبنای ادبی در مرحله "برلین از گروه" ایجاد شده توسط او برگزار شد. اصول تئاتر حماسه، به عنوان یک جایگزین برای کلاسیک اعلام شد، در عملکرد بازسازی شدند. اصلاح کننده و انقلابی، برشت هنر تئاتر را به عنوان مسیر تشکیل آگاهی طبقاتی درک کرد.

شجاعت مامان

بازی "Mamash Cualage" وقایع دوره جنگ سی ساله را که در قرن هفدهم اتفاق افتاد، توصیف کرد. نمایشنامه نویس از رویدادهای معروف برای ایجاد یک طرح برای هشدار از بیننده از تکرار نژادهای خونین استفاده کرد. با توجه به این که سکوت و وفاداری در مورد سیاست قدرت مدرن "کوچک" کوچک "است، BRECHT یک موقعیت مدنی استیک را ارتقا داد، خواستار فراموش کردن بی تفاوتی برای جلوگیری از فاجعه های اجتماعی است.

چهره اصلی بازی این بازی، زن به نام آنا جعل شد. MarchTatant به نام MOM MAMA شجاعت نامیده شد و از طریق مسیرهای نظامی در ون، پر از کالاهای ضروری بود. این شرکت توسط کودکان ساخته شده است: دو پسر و یک دختر گنگ. Brecht یک تصویر زن را در یک کلید غیر منتظره ارائه کرد. آنا یک فرد ثروتمند را در تلاش برای به دست آوردن در زمان جنگ انجام داد. برای او، رنج انسان، گرسنگی و فقر مهم نبود. همه چیزهایی که او در مورد آن مراقبت می کند، فرصتی برای اثبات است.

صحنه از بازی

طرح بازی تا 12 سال طول می کشد، که طی آن زندگی شخصیت اصلی غیرقابل برگشت است. جنگ کودکان را گرفت، او سقوط کرد، به طور ناگهانی تغییر کرد، اما شور و شوق سابق خود را از دست نداد. او به دنبال جنگ برای دادن یک قطعه نان، شجاعت MILF بدون هیچ گونه کمک، ون خود را با کالاها رول می کند.

Brecht به مطالعه کامل از تصویر قهرمان اصلی توجه کرد. تصاویر زن مثبت توسط زایمان روشن می شود و شادی زندگی با یک ورید تجاری ناسازگار است، به خصوص به طور ناگهانی در زمان جنگ. شخصیت اصلی منتقدان و مورخان هنر به عنوان یک پدیده جدید در ادبیات و درام آلمانی مورد بحث قرار گرفت. از طریق این شخصیت، Brecht می خواست مخاطبان را به یک ایده از بینش منتقل کند، سرنوشت قهرمان را در دستان خود ترک کرد.

شجاعت مامان

منتقدان بازیگر نمایشی را برای ایجاد یک تصویر مبهم ساخته شده بر روی نقوش های بدبینانه ایفا کردند. مامان کورار در تلاش برای زنده ماندن در هزینه جنگ، قربانی کردن فرزندان خود را به ارمغان می آورد.

"شجاعت MoMash و فرزندانش" - یک کار است که به عنوان مثال از دراماتوری مدرن کلاسیک تبدیل شده است. اغلب این کار مدیران است که سیاست های انقلابی را ترویج می دهند، که نمی ترسند کانون های عمومی و تئاتری را به چالش بکشد. معروف ترین خواننده نقش اصلی زنان در اجرای بر اساس ادبی، النا Waygel، همسر Bertolt Brecht بود. این بازی در روسیه در دوره پس از جنگ تقاضا شد و اغلب در مجله تئاتری در دوران شوروی ظاهر شد.

برای اولین بار در مسکو، نیکولای اوکلوپکوف، که در تئاتر مسکو کار می کرد، به نام Mayakovsky تصمیم گرفت تا در کار Brecht انجام شود. در سال 1960، نخستین بازی برگزار شد، نقش اصلی در آن Glizer جودیت انجام شد. این عملکرد درشت و غم انگیز نامیده می شود، که با شاعران آثار نمایشنامه نویس آلمانی همخوانی داشت.

بازیگر Tatyana Peltser

اکثر نمایشنامه ها در این بازی با روح ذاتی به نویسنده پر نشده بود. آنها وحی کمی داشتند، تماس گرفتند و محکوم شدند. این کار کار مارک زاکاروف در تئاتر مسکو Satira بود، جایی که تاتیانا پلتزر در تصویر Mamashi صحبت کرد.

مدیران مدرن اغلب به کار برشت می روند. در میان تولید کنندگان معروف که بر روی تجسم در بازی کار می کردند، به عنوان مثال واضح از تئاتر حماسه Brecht: الکساندر مورفوف، یوری بوتوسوف و والری فوکین تبدیل شد.

طرح

آنا آتش سوزی

اقدام در این کار در طول جنگ سی ساله گسترش می یابد، در طی آن آلمان به مدت طولانی برای تحقیر، منجر به فاجعه ملی شد. در سال 1642، ارتش جمع آوری شد، که با حمله به لهستان فرستاده شد. استخدام کنندگان با آنها نویسنده معرفی نویسنده نماینده مخاطبان شخصیت های اصلی است. شجاعت مادر، همراه با بچه ها، سرگردان در جاده ها، فروش Skarb ساده است. یکی از آشنایان جدید، پسر را متقاعد می کند تا به ارتش بپیوندد و مردی به نام EIILIF، وان مارکاتیکا را ترک کند.

دیدار با یک مرد با خانواده دو سال بعد اتفاق می افتد. پسر Momashi شجاعت بالغ است و به شایستگی های نظامی افتخار می کند که با خونریزی و پرخاشگری همراه بود. سه سال بعد، پسر دوم شجاعت Mamashi به خزانه دار در هنگ فنلاند تبدیل شد و او با او کار خوبی انجام داد. در یکی از حملات کاتولیک ها، به زمین، جایی که رژیم ایستاده بود، شجاعت لوتری به نظر می رسد در ون خود، محافظت از خزانه داری از دشمن است.

شجاعت مادر و فرزندانش

دومین پسر ScheWequetsskas کاتولیک های اسیر را می گیرد. صرفه جویی در یک کودک، شجاعت آماده است تا اعدام هنگفتی را قربانی کند، اما او غیرقابل برگشت است: سرباز آن را به جریان داد، زمانی که او متوجه تعقیب شروع شد. لاشه سوئیس اعدام شده است و شجاعت دوباره به طرف مقابل در اروپا فرستاده می شود. پس از چند سال، پادشاه سوئدی تحت لوتزن کشته شد و برای مدتی یک آتش بس سلطنت کرد. با وجود این واقعیت که همه چیز به کاهش رسید، شجاعت خوشحال است که او کودکان دیگر را از دست نداده است.

جهان دچار مشکل خانوادگی خود را کمتر از جنگ می کند. سوء رفتار قدیمی از پسر Eilifa در روزهای خوب به عنوان یک جرم محسوب شد و یک شاهکار اخیر به تیراندازی منجر شد. جنگ دوباره شروع می شود. شجاعت، در جهل مرگ پسر دوم، سفر را در وان پیاده روی قدیمی ادامه می دهد.

صحنه از بازی

پس از 16 سال، جنگ تمام منابع مالی و انسانی را خسته کرده است. شجاعت و کوک، ماهواره او، کبوتر. ناگهان مادران شجاعت مامیشی، نامه ای می گویند که او به شکل یک رستوران به ارث برده بود. قهرمان زن خود را با خود می نامد، اما با شرایطی که او دختر را ترک خواهد کرد. شجاعت امتناع می کند و همراه با دختر خود کاترین در آلمان در حمل و نقل نظامی سفر می کند. در یکی از ایستگاه های کاترین، طرح دشمنان را بیش از حد از بین می برد، بی سر و صدا باعث وحشت می شود و آن را کشته می شود. شجاعت مادر دوباره در جاده آغاز شده است.

نقل قول

"و شپش غذا تحت فشار اسلحه، و زندگی می کنند، و تبدیل به گرد و غبار - مردم دلپذیر تر، اگر مردم حداقل در چکمه های جدید." "کشیش remimental (با نارضایتی یک ژاکت را حذف می کند، آماده شدن برای خرد کردن هیزم): - من، در واقع، مربی دوش، نه چوب کاری. مامان شجاع: - من روح ندارم اما من به هیزم نیاز دارم. " "به من یک تبر نمی آیند این روابط خیلی نزدیک خواهد بود. "

ادامه مطلب