Antipych ("Suneroom Sun") - بیوگرافی، تصویر و ویژگی ها، شخصیت های اصلی، نقل قول ها، عکس ها

Anonim

تاریخچه شخصیت

میخائیل Svtain یک نویسنده شوروی است که ماهیت کشور مادری خود را تعقیب کرد. آثار نویسنده با عشق برای فلور و جانوران، به لبه بومی، نفوذ کرده است. واقعیت "Suneroom Sun" واقعیت با یک افسانه همراه است، و شرح فولکلور طبیعت در مجاورت توصیف زندگی دوره پس از جنگ قرار دارد.

تاریخچه خلقت

نویسنده Mikhail Svtain

در "Sorderoom Sun" داستان و یولز در هم آمیخته می شوند. این در سطح زبان، واژگان و طرح آشکار است. قهرمانان از مرگ قریب الوقوع با طبیعت نجات یافته اند. خوانندگان هیچ دلیلی برای اعتقاد به منطق حوادث ندارند، زیرا این اتفاق در زندگی اتفاق می افتد. اما Leitmotifs افسانه به ارائه حماسه ها و افسانه ها اشاره دارد.

قهرمانان اصلی این آثار عبارت بودند از پیروز نستیا و میترا، شکارچی قدیمی Antipych و یک چمن سگ. طبیعت در اینجا یک قهرمان مستقل می شود، قادر به کمک به شخصیت های دیگر زمانی که نیاز به وجود می آید. نویسنده توضیح واکنش دنیای اطراف را به آنچه که در روابط کودکان اتفاق می افتد، توصیف می کند. هنگامی که Nastya و میترا درگذشت، در جهات مختلف، شاخه های درختان بیش از سر خود رفتند و نور خورشید را ترک کردند. باد طوفان را بازی کرد. همه باتلاق ها را ذخیره کرده و ذخیره می کنند، از بین بردن بچه ها و آزمایش های پیش بینی شده ممکن است.

Nastya و Mitrash

تصویر Antipycha شبیه توصیف قهرمانان افسانه ای، بزرگان عاقل است که معماهای صحبت می کنند. قهرمان رمز و راز طبیعت را حفظ می کند، صدای او را می شنود و به راحتی درک متقابل را با گیاه پیدا می کند. در حال مرگ، شکارچی یک دوست وفادار راز اصلی راز اصلی وجود انسان است: لازم است که در هماهنگی با طبیعت زندگی کنیم. عشق متقابل با همه ی زنده کمک می کند تا در موقعیت های دشوار به دست آورید. صرفه جویی در Mitrah در باتلاق، چمن یک صاحب جدید را به دست می آورد و تمام عشق را انتقال می دهد، در نظر گرفته شده برای Antipych، در "مردان کوچک".

"Sorderoom Sun"

تمام اطلاعات مربوط به Anti-Type توسط نویسنده در فرمت بیوگرافی و تاریخ زندگی شکارچی در جنگل ارائه شده است. خواننده قهرمان زنده را پیدا نمی کند. او خیلی قدیمی بود و هیچ کس نمیداند سن دقیق پیرمرد. راوی این شخصیت را زنده می کند و به عنوان یک فرد و شخص هوشمند توصیف می کند که می تواند به درآمد برسد. آنتیپایچ مانند دیگر قهرمانان کار، آسیب دید. این مرد توسط شکار و تعطیلات هیزم به دست آمد.

Antipych (تصویر به داستان

Vestouse شکارچی قدیمی Domishko بود، که در آن شکارچیان محلی اغلب نیشکر و فقط آشنا برای دریافت مشاوره و گوش دادن به داستان های جالب. یک پیرمرد مشتاق کمک کرد، همانطور که می توانست. او مزرعه را نداشت. به نظر می رسد که قهرمان ضد قهرمان خارج از زمان است، و خانه اش به عنوان یک پناهگاه برای هر کسی که نیاز به حمایت دارد، به سر می برد. شوراهای عاقل با ضرب المثل ها و سخنان همراه بودند، که بعد از زمان به شنوندگان روشن شد.

Antipycha - حقیقت آن. قهرمان معتقد بود که اقدامات یک فرد باید بی علاقه باشد. در این عهد، او زندگی کرد، به درخواست های مردم و موجود در هماهنگی با طبیعت پاسخ داد. او ساحل در سراسر جهان است و او را با هدیه ای که مجاز به زنده ماندن در یک جنگل وحشی، بدون نیاز به آن است، درمان می شود. شکارچی عاقل سعی کرد حقیقت خود را به دیگران انتقال دهد.

چمن سگ از داستان

چمن یک ماهواره Antipycha وفادار بود. او با یک پیرمرد در جنگل زندگی کرد، شکار کرد و تقریبا وحشی بود. سگ بهترین دوست قهرمان بود و این شخصیت ها برای یکدیگر زندگی می کردند. پس از مرگ قهرمان، گیاهی ترسناک برای صاحب پس از تمام زندگی او در کنار او رخ داد.

منطق حفاظت این است که هر کس باید حقیقت را به طور مستقل درک کند، از طریق تجربه و آزمایش های خاص، اقدامات و خطاها. حقیقت انگیزه انسان را تعیین می کند. Antipych ترویج عشق است که نمی تواند در آزمایش های سخت گم شود. در تلاش برای زنده ماندن یک فرد نباید به یک جانور تقلبی تبدیل شود. هدف اصلی او حفظ خالص و صحیح است که طبیعتا گذاشته شده است.

تصویر برای داستان

"Suneroom Sun" به شکارچی باز بود، زیرا او هوشمندانه به گنجینه هایش دستور داد و بیش از آن برای زندگی ضروری نبود.

هدف اصلی زندگی قهرمان این بود که طبیعت را دوست داشته و با هم ادغام شود. Bereraby جهان اطراف من به معنای عشق به سرزمین من بود.

نقل قول

نقل قول های کمی در کار وجود دارد که می تواند قهرمانان را گسترش دهد. Privain تصاویر را ایجاد می کند، آنها را با سکته مغزی مشترک می سازد. شخصیت افسانه ای شخصیت در انقلاب های گفتاری مورد استفاده نویسنده مشاهده شده است.

"... و پیرمرد، من فکر می کنم، خودم را فراموش کرده ام، همه چیز زندگی می کرد، همه چیز زندگی می کرد، او در گارد جنگل خود زندگی می کرد، و به نظر می رسید - او هرگز نمی میرد،" عصر ضد پیک این را توصیف می کند.

این یک سیج است که مرگ ناشی از رویداد غیرممکن و غیر قابل پیش بینی است. او غم و اندوه بزرگ برای چمن سگ می شود:

"... در حال حاضر دو سال گذشت، به عنوان بدبختی وحشتناک در زندگی چمن اتفاق افتاد: درگذشت توسط جنگل او، شکارچی قدیمی آنتیپ ..."

سگ از مرگ شادی نجات یافت و این واقعیت که او تمام عمر خود را تحت حمایت یک شکارچی ماهر صرف کرد و خودش می تواند غذا را پیدا کند.

مرگ قهرمان غم و اندوه و طبیعت می شود. او به نظر می رسد که با صدای بلند به مرگش پاسخ دهد، پیش بینی جنگ های ترسناک:

"... و آنتی ضدچ درگذشت. به زودی پس از آن، جنگ وطن پرست بزرگ شروع شد ... "

ادامه مطلب