ایوان Denisovich - بیوگرافی شخصیت، داستان "یک روز ایوان دنیسویچ"، تصویر و ویژگی های

Anonim

تاریخچه شخصیت

داستان "یک روز از ایوان دنیسویچ" محبوبیت را به نویسنده الکساندر Isevich Solzhenitsyn به ارمغان آورد. این کار اولین مقاله منتشر شد. او در سال 1962 مجله "جهان جدید" منتشر شد. این داستان یک روز عادی زندانی اردوگاه را در حالت استالینیستی توصیف کرد.

تاریخچه خلقت

در ابتدا، کار "SH-854" نامیده شد. یک روز از یک زاکا، "اما سانسور و جرم موانع ناشران و مقامات تحت تاثیر تغییر نام قرار گرفتند. Ivan Denisovich Shukhov بود.

نویسنده الکساندر Solzhenitsyn

تصویر شخصیت اصلی بر اساس نمونه های اولیه ایجاد شد. اولین دوست سولژینیتسین خدمت کرد، که با او در مقابل جنگ های بزرگ میهن پرستانه با او مبارزه کرد، اما به اردوگاه سقوط نکرد. دوم، نویسنده خود است که سرنوشت زندانیان اردو را می دانست. Solzhenitsyn از مقاله 58 محکوم شد و چندین سال در اردوگاه صرف کرد، به عنوان یک ماسون کار کرد. این داستان در زمستان سال 1951 در Katorga در سیبری برگزار می شود.

تصویر ایوان دنیسویچ یک عمارت در ادبیات روسیه قرن بیستم است. هنگامی که تغییر قدرت رخ داد، و رژیم استالینیستی مجاز به سخن گفتن با صدای بلند بود، این شخصیت به شخصیت زندانی اردوگاه کارگری شوروی تبدیل شد. تصاویری که در داستان شرح داده شده بودند، با کسانی که تجربه ای غم انگیز را تجربه کرده بودند آشنا بودند. این داستان به عنوان یک جایگزین از یک کار بزرگ خدمت کرد، که معلوم شد رمان "Archipelag Gulag" است.

"یک روز ایوان دنیسویچ"

تصویر به داستان

این داستان بیوگرافی ایوان دنیسویچ را توصیف می کند، ظاهر او و روال روز در اردوگاه است. مردان 40 ساله. او یک روستای بومی Tegenevo است. ترک جنگ در تابستان 1941، او همسر و دو دختر خود را ترک کرد. ویلت های قهرمان سرنوشت به اردوگاه سیبری رسید و موفق به خدمت به هشت سال شد. در نتیجه سال نهم، پس از آن او دوباره قادر به انجام یک زندگی آزاد است.

با توجه به نسخه رسمی، این مرد یک مهلت برای خیانت دریافت کرد. ما در نظر داشتیم که با توجه به اسارت آلمانی، ایوان دیزوویچ به عنوان دستورالعمل های آلمانی ها به میهن خود بازگشت. من مجبور شدم خودم را گناه کنم تا زنده بمانم. اگر چه در واقع، مورد متفاوت بود. در نبرد، جداسازی بدون غذا و پوسته، در موقعیت فاجعه آمیز بود. از دست دادن او، جنگجویان به عنوان دشمنان مواجه شدند. سربازان داستان فراریان را باور نکردند و آنها را محاکمه کردند، که این هسته را به عنوان یک مجازات تعیین کرد.

ایوان دنیسویچ شوخوف

در ابتدا، ایوان دیزوویچ به یک اردوگاه با یک رژیم سختگیرانه در Ust-Izhmen سقوط کرد و سپس به سیبری منتقل شد، جایی که محدودیت ها به شدت مورد احترام قرار نگرفتند. قهرمان نیمی از دندان را از دست داد، ریش را منعکس کرد و سرش را کباب کرد. او شماره Shch-854 را اختصاص داده بود، و کمپ لباس آن را یک مرد معمولی معمولی می کند، سرنوشت که نمونه های بالاتر و قدرت اموال را از بین می برد.

برای هشت سال نتیجه گیری، یک مرد قوانین بقا را در اردوگاه آموخت. دوستان و دشمنانش از جستجوها به همان اندازه سرنوشت غمگین بودند. مشکلات در روابط، کمبود کلیدی وجود در نتیجه بود. به این دلیل بود که مقامات قدرت زیادی بر زندانیان داشتند.

ایوان دیزوویچ ترجیح می دهد که آرامش را نشان دهد، به اندازه کافی رفتار کند و از طریق وابستگی به دست آید. یک مرد سرد، او به سرعت متوجه شد که چگونه بقای و شهرت مناسب را تضمین کند. او موفق به کار و آرامش شد، روز و غذا را برنامه ریزی کرد، به طرز ماهرانه ای یک زبان مشترک را پیدا کرد که لازم بود. مشخصه مهارت های او از حکمت در سطح ژنتیکی ارائه می شود. چنین ویژگی های دهقانان قلعه را نشان داد. مهارت ها و تجربه های او به بهترین کارشناسی ارشد در تیپ کمک کرد، سزاوار احترام و وضعیت است.

تصویر به داستان

ایوان دنیسویچ مدیران کامل سرنوشت او بود. او می دانست که چگونه باید انجام شود، با راحتی زندگی می کرد، خندید، اما آن را شکست نداد، او می توانست سرپرست را از بین ببرد و به راحتی بتواند گوشه های تیز را در ارتباط با سایت ها و کارفرمایان مدیریت کند. روز خوشحال از ایوان شوخوف بعد از ظهر بود بعد از ظهر زمانی که او در کیک کاشته نشد و تیپ او در شهر اجتماعی توزیع نشد، زمانی که کار در زمان کار انجام شد و موفق به کشیدن لحیم کاری در روزی که او را مخفی کرد و نه آن را پیدا کنید، و Caesar Markovich به تنباکو خود را داد.

تصویر منتقدان شهخوف با قهرمان تولستوی - افلاطون کاراتایف مقایسه شد. قهرمان مردم ساده، شکسته شده توسط سیستم دولتی دیوانه، در میان دستگاه های اردوگاه بود، از بین بردن افرادی که روح و خودآگاهی خود را تحقیر می کردند.

افلاطون کاراتهوف

شوخوف از خودش پرسید که در زیر آن ناتوان بود. بنابراین، او کلاه را از بین می برد، نشسته در جدول، نادیده گرفتن چشم ماهیگیری در تعادل. بنابراین او روح خود را حفظ می کند و به افتخار خیانت نمی کند. این باعث افزایش یک مرد بر مجموعه ها، لیسیدن کاسه، شیک در لازار و کارفرمایان. بنابراین، شوخوف به روحیه آزاد است.

نگرش نسبت به کار در کار به روش خاصی توصیف شده است. تخمگذار دیوار باعث هیجان بی سابقه ای می شود و مردان، فراموش می کنند که آنها زندانی اردو هستند، تمام نیروها را در ساخت سریع خود قرار می دهند. رمان های تولید، پر از چنین وعده ای، توسط روح سوسیالیسم پشتیبانی می شود، اما در داستان Solzhenitsyn، آن را به عنوان یک تمثیل به "کمدی الهی" دانته Aligiery است.

اگر یک هدف داشته باشد، فرد خود را از دست نخواهد داد، بنابراین ساخت CHP نمادین می شود. وجود اردوگاه با رضایت کار انجام شده است. پاکسازی، لذت بردن از کار پربار، حتی به شما اجازه می دهد تا در مورد بیماری فراموش کنید.

شخصیت های اصلی از داستان

مشخصه های تصویر ایوان دنیسویچ از بازگشت ادبیات به ایده پوپولیسم سخن می گوید. این داستان موضوع رنج را به نام خداوند در مکالمه با الش افزایش می دهد. پشتیبانی از این موضوع و واگن واگن. خدا و آزادی به نظام معمولی اجبار از ایمان متناسب نیستند، اما اختلاف نظر به نظر می رسد مانند تقلبی از بحث در مورد Karamazov.

تنظیم و غربالگری

برای اولین بار، تجسم عمومی داستان داستان Solzhenitsyn در سال 1963 برگزار شد. کانال بریتانیا "NBC" یک پیوند تلویزیونی را با Jason Rabardz Junior در نقش اصلی منتشر کرده است. Kaspar Reed کارگردان فنلاندی فیلم "یک روز ایوان دنیسویچ" را در سال 1970 حذف کرد و از تام کورتنی هنرمند دعوت کرد تا همکاری کند.

تام کورتنی در فیلم

این داستان تقاضا برای انطباق کمی است، اما در سال 2000، زندگی دوم را در صحنه تئاتر به دست آورد. تجزیه و تحلیل عمیق از کار انجام شده توسط مدیران ثابت کرد که داستان دارای پتانسیل چشمگیر بزرگ است، گذشته از کشور را توصیف می کند که نمی تواند فراموش شود و بر اهمیت ارزش های دائمی تأکید کند.

در سال 2003، آندری Zholdak دلایل عملکرد را در تئاتر درام خارکف گذاشت. شوچنکو مرحله Solzhenitsyn را دوست نداشت.

کامل الکساندر فیلیپنکو مودت را با همکاری هنرمند تئاتر دیوید بوروفسکی در سال 2006 ایجاد کرد. در سال 2009، در تئاتر آکادمیک و تئاتر باله پرم، جورجی اسحاقان، اپرا را به موسیقی Tchaikovsky بر اساس داستان "یک روز ایوان دنیسویچ" قرار داد. در سال 2013، تئاتر Arkhangelsk از درام، تولید الکساندر گورباران را ارائه داد.

ادامه مطلب