ژیلین - بیوگرافی، تصویر و مشخصه، تجزیه و تحلیل، شخصیت های اصلی، ارزش نام، عکس

Anonim

تاریخچه شخصیت

ارقام فرهنگ و هنر به شدت با تغییرات اجتماعی و سیاسی در کشورهای مادری خود واکنش نشان می دهند. خلاقیت نویسندگان روسی قرن نوزدهم، مشکل ناشی از قفقاز را تحت پوشش قرار داد. جنگ، که از سال 1817 تا 1864 در این منطقه ادامه یافت، کشور را برای درمان بسیاری از مسائل دردناک نپذیرفت. این منطقه شاعران و نویسندگان را با نقاشی های خود و عجیب و غریب جذب کرد و جمعیت محلی با ذهنیت او و نروامی به نظر می رسید و آزادی را رد کرد. شیر نیکولایویچ تولستوی داستان "اسیر قفقاز" را نوشت، که توسط رویدادهای قفقاز الهام گرفته شده است.

تاریخچه خلقت

نویسنده لئو تولستوی

این مقاله Tolstoy در یک ردیف با رمان "آنا کارنینا" و "جنگ و صلح"، که به رسمیت شناختن جهانی رسید، افزایش یافت. در دهه 1870، نویسنده نیروهای خود را رد کرد و شروع به کار در توسعه آموزش غیر انتفاعی کرد. او در قوانین ایجاد شده برای خود زندگی می کرد و مطابق با WorldView تغییر کرد. آسان در زندگی و کار تبدیل به جهت اصلی آن شده است.

Tolstoy دو کتاب نوشت: "ABC" و "الفبای جدید". تفاوت اصلی از آثار اولیه، درک زبان و دسترسی به همه کسانی بود که این نشریه را در دست گرفتند. بنابراین نویسنده افکار خود را به یک افراد ساده آمد. داستان "Caucasian Captive" وارد اولین کتاب شد. این کار بر مبنای تصورات شخصی تولستوی است که تقریبا در سال 1853 توسط قهرمانان قفقاز دستگیر شده است.

این داستان مجله "Zarya" را در سال 1872 منتشر کرد. نویسنده خود این مقاله را از طریق کار هنر در مقیاس جهانی، افراد مقرون به صرفه هر مبداء در نظر گرفت.

"زندانی قفقاز"

ژیلین

افسر روسیه Zhilin، شخصیت اصلی این کار، به عنوان نیروهای نظامی درگیر در اتحاد قفقاز به امپراتوری روسیه عمل می کند. او چهره ای از یک خانواده ساده است که همه چیز را در زندگی خود به دست می آورد. این یک شخصیت است و همدردی خوانندگان را جذب می کند. گرفتن دستگیر شده به کوهنوردان، یک مرد نشان می دهد ذوب و مقاومت روح. او قصد دارد فرار کند سختی شخصیت اسیر باعث احترام حتی به تاتارهای دستگیر شده می شود.

ژیلین تبدیل به یک استاد برای همه دست است. او یک عروسک پلان را خواهد ساخت، چیزهای شکسته را رد کرد. آن را جسورانه نگه می دارد و تحقیر نمی کند. مهارت های او به قهرمان کمک کرد تا در اسارت نگه داشته شود: دینا او را غذا می خورد و تاتارها مجازات نشدند. پس از دریافت یک مجوز برای نوشتن نامه ای که درخواست رستگاری را می خواند، Zilin بلافاصله اعلام کرد که سه هزار سکه را درخواست نمی کند و آماده ارائه تنها پنج صد است.

تاتارها در حال تماشای کار Zilina هستند

قهرمان در شرکت یکی دیگر از سربازان روسی - کاستلین زندانی است. این دومین زندگی خود را بسیار بالاتر می برد و آماده است تا پنج هزار سکه از بستگان را بپرسد، فقط از اراده خارج شود. او هیچ کاری برای خروج از اسارت ندارد، فقط از سرنوشت شکایت می کند. در حالی که تپه حوضچه را برای فرار حفاری می کند، کستان در پیش بینی رستگاری گریه می کند.

فرار از زندانیان به دلیل کستلین شکست خورد. تاتارها قهرمانان را هنگامی که آزادی کاملا نزدیک بود، گرفتار کردند. افسران مجبور شدند به زندان بازگردند و دوباره به طرح پرواز فکر کنند. به جای ریختن، آنها در گودال عمیق قرار گرفتند. گیلینا به فرار از دینا جوان کمک کرد، به یاد داشته باشید دوست خوب. قهرمان توسط قوس نجات یافت، و او خدمات خود را ادامه داد. کاستینالین به لطف رستگاری نجات یافت.

مشخصه تطبیقی ​​هیل و کرتین

تصویر برای محصول چربی

ایده اصلی محصول تولستوی این است که لازم نیست که در روح و تسلیم شدن، با مشکلات مواجه شود. غلبه بر مشکلات نیاز به ایمان به خود و تمایل زیادی دارد. این ایده را می توان به هر وضعیتی پخش کرد.

بازتاب می دهد که آیا برخی از قهرمانان بیشتر احتمال دارد ذخیره شوند، منطقی است فرض کنیم که بازپرداخت کوستینین، با احتمال بیشتری، آزاد خواهد بود. اما شجاعت و قدرت ویلیلی مخالف را ثابت کرد. او نمی خواهد فشرده شود، برای رحمت دعا نمی کند، بلکه بر اساس شرایط عمل می کند. نزدیکی به مردم، افتخار و شایستگی، اشراف و سادگی کمک به مسکن برای زنده ماندن در شرایط دشوار است.

هر دو زندانی در انبار نشسته بودند، در پد ها شلیک شدند، اما ژیلین توسط جمعیت محلی مورد علاقه بود. تسلط و تردید، او به سرعت یک زبان مشترک را با دختر عبدالررات یافت. این مرد اسباب بازی های سن را انجام داد. برای پیاده روی، او به برنامه های احتمالی فرار و شبهای حوضه حمله کرد. بره و کیک، که توسط دینا سپاسگزار به ارمغان آورد، به او کمک کرد و Crutiline را زنده نگه داشت.

کایستیلین نامه ای را می نویسد

ژیلین و کستانلین در سراسر روایت مخالف یکدیگر هستند. مردان در همان موقعیت قرار دارند که برای انجمن قفقاز و روسیه مبارزه می کنند. آنها در راه خانه دستگیر شدند، و ژیلین رانندگی کرد تا مادر را بر روی مرگش ببیند. تاتارها روس ها را متوجه شدند و آنها را گرفتند. به دلیل بدبختی و ناخوشایند Cutin، شجاع Zhill به طور مداوم در شرایط فاجعه آمیز بود. یک قهرمان بدون درز یک رویکرد به مسلمانان را پیدا کرد، جبران خسارت را پرداخت نکرد و مردم شرق را قرار داد. کاستینیلین از زندگی می ترسد و همه چیز را که دستور داد انجام داد.

بیوگرافی زندانیان متفاوت است، بنابراین ویژگی های تصاویر آنها نشان دهنده کنتراست ویژگی ها، استعدادها و مهارت ها است. زیلین پایدار بود، به شدت به موفقیت اعتقاد داشت، از قدرت برای رسیدن به هدف مورد نظر پشیمان نشد، تلاش های خود را در هر موردی که از آن گرفته شد، تلاش کرد. کاستینالین در انتظار کمک بود، موضع منفعل را برگزار کرد، دانست که او از شفقت به او کمک خواهد کرد.

قاب از فیلم

کاستینیلین به شدت متفاوتی نداشت. طعم های او در اولین شلیک در مورد خودشان می دانستند. او یک بار برای زیلین بود. فرار دوم به یک آزمون غیر قابل تحمل برای او تبدیل شده است، و Kostlin ترجیح داده شده، دست های پیچیده، منتظر نهایی است.

Tolstoy به طور قابل توجهی به نام داستان "Caucasian Captive"، با توجه به یک قهرمان، اگر چه حدود دو بازیگر بود. برای نویسنده و خوانندگان، یک نفر قهرمان واقعی روایت بود. کاستیلین منفعل شخصیتی بود که مانع از مسیر زیلین شد، که سرنوشت خود را هماهنگ کرد. اسامی قهرمانان با دقت شخصیت ها و ظاهر خود را توصیف می کنند. ژیلین و کستینین نمایندگان نوع های مختلفی از شخصیت هستند، بنابراین سرنوشت آنها متفاوت است، و مسیرهای زندگی مخالف هستند.

محافظ

داستان Lev Nikolayevich Tolstoy برای اولین بار پر از کارگردان جورج Kalatozashvili در سال 1975 بود. در تصویر زیلیا، یوری نازاروف، بازیگر، به فیلم آمد.

یوری ناصارف و سرگئی Bodrov Jr. در نقش زیلین

فیلم دوم در سال 1996 ارائه شد. این بر اساس LeitMotims از کار است، اما این اقدام به واقعیت های مدرن منتقل می شود. سرگئی Bodrov-SR. تفکر صحبت شده را شرح داد که ایده او بدون توجه به وضعیت و شرایط پیشنهادی مربوط است. نقش Zilina سرگئی Bodrov-JR را انجام داد.

نقل قول

"خوب،" پکیلین فکر می کند، "من می دانم که شما، شیاطین، اگر زندگی می کند، قرار داده، قرار دادن در گودال، سقوط خواهد کرد. من به همان زنده نیستم. "" تاتارها صحبت کردند، مترجم و می گویند: - سه هزار سکه. - نه، "من نمی توانم این را پرداخت کنم"

ادامه مطلب