آلبرت ماهی - عکس، بیوگرافی، زندگی شخصی، علت مرگ، قاتل سریال

Anonim

زندگینامه

یک مرد شناخته شده به جهان به نام آلبرت ماهی اولین قاتل سریال رسمی شناخته شده بود، دیوانه وار های سکسی و کانابال. تمایل به ایجاد و تجربه درد ناشی از جنایات بومی واشنگتن، قربانیانی که در دهه 1910-1910، با توجه به اطلاعات تایید نشده، از 100 تا 500 کودک بود، اما تاکنون تنها 3 مورد ثابت شده است.

محاکمه و اعدام در صندلی الکتریکی به یک رویداد برجسته برای ساکنان ایالات متحده تبدیل شد. پس از آن، داستان ماهی در فیلم هنری خاکستری مرد و سریال تلویزیونی "Alenist" روشن شد، که بر اساس کتاب کالیب کالیب از همان نام ایجاد شده است.

دوران کودکی و جوانان

بیوگرافی آلبرت ماهی در 19 مه 1870 در واشنگتن آغاز شد. در هنگام تولد، پسر در خانواده یک پدر 75 ساله و یک مادر 32 ساله ظاهر شد، نام همیلتون را دریافت کرد که در دوران کودکی کاملا دوست نداشت.

پس از مرگ پدر و مادر که به عنوان کاپیتان حمل و نقل رودخانه کار می کردند، یک پسر، سابق جوان از چهار فرزند، در یتیم خانه سنت جان قرار گرفتند. در آنجا او اغلب از خشونت رنج می برد و یک تخم مرغ تقلبی را با ژامبون دریافت کرد، که سالها دنبالش بود. ناگهان، ماهی شروع به لذت بردن از درد خود کرد و درس های به طور خاص به اشتباه پاسخ داد، به دنبال انواع مختلف مجازات های ذهنی بود.

تا سال 1880، مادر، که شوهرش را در گورستان در گورستان واشنگتن دفن کرد و در یک شرکت دولتی مشغول به کار شد، توهمات شنوایی و بصری را کشف کرد و بعدا دیگر اعضای خانواده با اختلال روانی تشخیص داده شدند. این امر مانع از پیوستن به پسر نشد، که او عادت های بد را در پناهگاه به دست آورد و خویشاوندان بسیاری از مشکلات را تحویل داد.

آلبرتا شروع به استفاده از دفع انسانی کرد و پشت سر هم پسران لخت، در یک حمام عمومی در نزدیکی خانه قرار گرفت. علاوه بر این، او نامه های ناخوشایند را به زنان، اسامی و آدرس هایی که از یک ستون روزنامه از آژانس های ازدواج شناخته شده بود، نوشت و به رابطه جنسی با مردان جوان که توسط پیک خدمات پستی مشغول به کار بودند، وارد ارتباط جنسی شدند.

جرم

خانواده، قبلا کامل نیستند، عجله کردند تا از پسرش با چنین تمایلات خلاص شوند و در سال 1890، همیلتون، که نام خود را به آلبرت تغییر داد، به نیویورک نقل مکان کرد. در آنجا، درآمد زندگی فحشا را به دست آورد، مرد جوان ابتدا شروع به پخت و پز پسران کرد و چندین جنایات جنسی مرتکب شد. و پس از یک جلسه ناموفق با شریک کشتار Fishe، اشتیاق برای اعمال آسیب.

در اوایل دهه 1900، فعالیت ناخوشایند آلبرت یک پوشش را گرفت و او به عنوان یک دستبند و یک مالاریر کار کرد. در سال 1903، یک مرد برای سرقت اموال از یک انبار دستگیر شد، که در آن او مسئولیت لودر و فروشگاه را انجام داد.

یک بار در زندان آواز خواندن، ماهی کمبود توجه را از دیگر زندانیان نداشت و می توانست نیازهای خود را به نحوی که در جوانانش مورد استفاده قرار گیرد، برآورده کند. برای 2 سال، مجرم دوازده شرکا را تغییر داد و به اراده منتقل شد، بلافاصله احساس خلوت معنوی و فیزیکی را احساس کرد.

تا سال 1910، آلبرت در هر چیزی قابل احترام نیست، هرچند، دانستن در مورد تمایلات او، به اعتقاد به آن دشوار بود. به احتمال زیاد، همجنسگرایان همچنان به دنبال پسران، اما قربانیان ترجیح می دهند سکوت در مورد آنچه اتفاق افتاده است و به پلیس تجدید نظر نیست.

خود جنایی در مورد قلدری در مورد توماس کدندن 19 ساله، که یک فرد معلول ذهنی بود، صحبت کرد و در ابتدا داوطلبانه در روابط Sadomazochist با یک شریک 40 ساله مشغول به کار بود. اما این به اندازه کافی نبود، و ماهی یک مرد جوان را به مزرعه برد و پس از شکنجه، که 2 هفته طول کشید، یک چاقوی تیز نیمی از آلت تناسلی مردی را قطع کرد. در این "رمان خونین" به پایان رسید، و آلبرت از بدن فلج یک مرد جوان دور شد.

در پایان دهه 1910، توهمات شنوایی در ماهی شروع شد، نیاز به درد به خودش منجر شد. پس از دستورالعمل های رسول جان، او در بدن سوزن گیر کرده و بر روی باسن هیئت مدیره ضربه زد. به دنبال این، اشتیاق برای cannibism وجود داشت، که از آماده سازی ظروف از گوشت خام راضی بود.

با این حال، این امر باعث اشتیاق برای افراد زنده نشد و در سال 1919 آلبرت از قتل های معروف متعهد شد. فداکاری مردی عقب مانده ذهنی از جورج تاون بود که به شدت با یک چاقوی گوشتی پوشیده شده بود. در این امید که هیچ کس ناپدید شدن یک فرد معلول را اعلام نخواهد کرد، ماهی یک طرح را توسعه داده است که بر اساس آن او یک نفر را انتخاب کرده و ترجیح داده است "به هر کسی که لازم نیست آمریکایی های آفریقایی را ضروری نیاورد." گاهی اوقات او به کودکان از خانواده های مرفه پول داد و به قتل عام پسران خیابانی خیابانی منجر شد.

پس از آن، قربانیان جنس متوقف شدند و دیوانه ها شروع به شکار دختران کشاورزان در محیط اطراف نیویورک کردند. در تابستان سال 1924، ماهی از تلاش دوم توسط دختر بثورات دختر ربوده شد و او را با کمک چاقو و اره کشته شد، که به عنوان "اسلحه ابزار" در نظر گرفته شد.

در سال 1928، فهرست خونین با یک فیس بوک 10 ساله پر شده بود، که والدین خود را برای پیاده روی با فرانک هوارد ناامید کردند، در واقع قاتل سریال و دیوانه وار. در آدم ربایی، مدیر چارلز ادوارد ضعیف مشکوک بود، و آلبرت از تعقیب خود فرار کرد و، همانطور که همیشه از آب خشک شد.

زندگی شخصی

زندگی شخصی از ماهی آلبرت توسط چند واقعیت نشان داده شده است، طبق گفته که اولین همسرش آنا مریحفمن 19 ساله بود، که مادر شش کودک دیوانه شد. در سال 1917، زن جنایتکار را در همسایه در خانه معامله کرد و آلبرت مجبور شد پسران و دختران کوچک را به تنهایی آورد.

ماهی آلبرت

با انجام بدهی پدرش، ماهی ها به آرامی فرزندان خود را به آرامی انجام دادند و گاهی اوقات پسران و دوستانشان را خواستند تا هیئت مدیره خود را بپوشانند، با ناخن ها پوشیده شده بودند. و پس از قاتل به یک قاتل تبدیل شد، بچه ها شروع به دریافت ظروف از گوشت خام ناشناخته برای ناهار کردند.

در خارج از کشور، زندگی یک خانواده پایین تر به نظر می رسید کاملا مناسب بود و باعث سوء ظن صاحب خانه ها و همسایگان اطراف آپارتمان نشد. آلبرت یک مرد سالخورده عادی بود و از طرف او می توانست برای یک کارمند، حسابدار یا دبیرخانه گرفته شود. در سال 1930، این تصویر یک زن به نام Estela Wilcox فریب داد و او در طول هفته با یک قاتل در وضعیت یک همسر مشروع باقی ماند.

تحقیق و نتیجه گیری

7 سال پس از جرم، ماهی نامه ای به والدین با خوشحالی نوشت و در تمام جزئیات، آخرین روز زندگی فضل کودک را توصیف کرد، که از خفگی فوت کرد و سپس به قطعات بریده شد و خورد.

با شانس شرایط پلیس، پلیس توانست به پیروزی از قاتل بی رحمانه و قاتل حمله کند، و در سال 1935 مقامات دستگیر شده بودند که ماهی ها اخیرا از بیمارستان روانپزشکی آزاد شده اند، جایی که او به دلیل یک نامه مضحک مضحک بود.

جنایتکار به طور داوطلبانه به این سایت رفت، در ورودی خود به یک افسر پلیس حمله کرد، اما در طی بازجویی، قتل را از دست داد. آلبرت، با بهره گیری از یک داستان درباره جرم، گفت که او قصد دارد تا به برادران بزرگتر دختر بازگردد و قطعا اگر نه یک دستگیری غیر منتظره را درک کند.

پلیس در مورد بقیه قربانیان پس از انتشار عکاسی ماک در اولین صفحات روزنامه های آمریکایی آموخت. روزنامه نگاران ماهی را با نام مستعار های مختلف نامیده اند، شایع ترین آنها، روح خاکستری، Vissteria Vissteria، Bougi و Brooklyn Vampire بود.

بستگان بچه های گم شده با این اطلاعات آشنا شدند و به سازمان های اجرای قانون رفتند تا شهادت را در این موارد به شهادت دهند. معلوم شد که در سال 1924، ماهی مورد تجاوز قرار گرفت، من فرانسیس ام مک دونل را زشت کردم، و در سال 1927، لایحه گافنی قربانی او شد، بدنی که کارآگاهان آن را پیدا نکردند.

دادگاه و مجازات اعدام

محاکمه در مورد قاتل سریال در تاریخ 11 مارس 1935 آغاز شد، جلسات طی 10 روز برگزار شد. آلبرت به قتل لطف جسد اعتراف کرد، اما اتهامات را در سایر جنایات رد کرد.

با اشاره به اختلال روانی و توهمات شنوایی، مردمی امیدوار بود که او به عنوان دیوانه به رسمیت شناخته شود، اما هیئت منصفه و قاضی فردریک P. Clouz فرصتی برای نجات ندادند و ماهی را به مجازات اعدام بر روی صندلی الکتریکی محکوم کرد.

در آخرین کلمه، آلبرت به قتل های McDonnell و Gaffni پذیرفته شد و بقیه عمر خود را در یک دوربین زندان آواز خواند. در 16 ژانویه 1936، حکم انجام شد، و علت مرگ مردمی سریال شروع به توقف قلب تحت عمل جریان الکتریکی متناوب کرد.

آخرین روزهای جنایتکار در فیلم مستند "آلبرت ماهی: در گناه او رستگاری را پیدا کرد"، جایی که علاوه بر تاریخ واقعی، مصاحبه با کارشناسان جو کالمن و کاترین رامسلند استفاده شد.

قربانیان

ثابت

  • 1924 - فرانسیس مک دونل (8 ساله)
  • 1927 - بیل گافنی (4 سال)
  • 1928 - گریس بوداد (10 ساله)

تخمین زده

  • 1927 - Yetta Abramovich (12 ساله)
  • 1932 - مری الن اونونور (16 ساله)
  • 1932 - Benjamin Collings (17 سال)

ادامه مطلب