ionch - بیوگرافی، تصویر و ویژگی، تجزیه و تحلیل، شخصیت های اصلی، نقل قول، عکس

Anonim

تاریخچه شخصیت

قهرمان اصلی داستان Anton Chekhov "IONCH". دکتر از شهر استان S. به آشنایی با خانواده ترکیه تبدیل می شود و با دخترش کاترین عاشق می شود. با این حال، رمان هیچ توسعه ای ندارد و شخصیت های در طول زمان، خلبان از موجودات استانی را جذب می کند.

تاریخچه خلقت

نویسنده Anton Pavlovich Chekhov

چخوف داستان "یونیچ" را در سال 1898 می نویسد و سپس متن اولین بار در نهم برنامه ادبی به مجله محبوب "NIVA" منتشر شده است. پشت داستان چخوف پس از بازگشت از فرانسه در بهار سال 1898 آغاز شد. نوت بوک های نویسنده حفظ می شوند، جایی که او طرح را مشخص می کند. در ابتدا، تمرکز نویسنده خانواده ترکی بود، که در اولین نسخه آنها یک نام خانوادگی دیگر را پوشید.

رئیس خانواده باید یک مقام تیز بود که در صحنه بازی می کرد و آواز میخواند، همسر قهرمان باید یک داستان از یک حس لیبرال و شوخی را بنویسد تا با یکی از آنها بازی کند. چخوف قصد داشت بر این خانواده تمرکز کند تا آنها را نادیده بگیرد و مردم خالی خود را به تصویر بکشد، اما در نسخه نهایی "تحت ضربه" نیز یک دکتر بزرگان است.

آناتولی پاپانوف در تصویر یون

در سال 1966، فیلم سیاه و سفید "در شهر S." در فیلم Studio "Lenfilm" خارج شد - غربالگری داستان "IONCH"، که توسط مدیر جوزف هیتز فیلمبرداری شده است. بازیگر آناتولی پاپانوف در نقش دیمیتری Startseva ستاره دار شد. این کارگردان مسیر زندگی غم انگیز دکتر Startsev را نشان می دهد، پایان دادن به تخریب کامل شخصیت، و تصویر شهر استان S. با نمادهای گورستان پر شده است.

"یونچ"

دکتر جوان بزرگان به روستای Lelizh تحت شهر استان S. می آید و با خانواده مشهور ترکیه در شهر ملاقات می کند. رئیس خانواده، اجرای آماتور را انجام می دهد، همسر می نویسد داستان و رمان هایی که به دوستان خود خواندند و دختر کاترین در پیانو بازی می کند. بزرگان دعوت نامه به بازدید و صرف شب ترکیه در شرکت می پردازند. قهرمانان وقت صرف می کنند - چای نوشیدنی، ایمان میزبان جدید خود را با صدای بلند خوانده می شود و کاترین موزیت است. قدیمی تر ترکیه مانند، و قهرمان آنها را در خلق و خوی خوب نگه می دارد.

Ekaterina Turkina پیانو را بازی می کند

پس از چند ماه، دکتر جوان دوباره خود را در خانه ترکیه پیدا می کند، جایی که او به میزبان در خانه از میگرن دعوت شد. قهرمان Catherine ترکی را دوست دارد و شروع به بازدید از زمان بازدید، صرف وقت با دختر و صحبت می کند. به زودی دکتر بدون جامعه کاترین و یک هفته دشوار است.

هنگامی که دختر تصمیم به شوخی کرد، تاریخ راه اندازی را در شب در یک گورستان قرار داد. دکتر می داند که این چیزی بیش از یک شوخی نیست، و هنوز هم به گورستان می آید در نیمه شب، جایی که همیشه در میان قبرها قرار دارد. روز بعد، دکتر کاترین یک پیشنهاد ترکیه را ارائه می دهد، اما دختر نمی خواهد ازدواج کند. قهرمان در حال رفتن به ترک شهرستان خسته کننده استان S. و تبدیل به یک هنرمند. چند روز بعد، کاترین در واقع ترک برای ورود به کنسرواتوار مسکو است، و دکتر متوقف نگرانی در مورد آن است.

دکتر بزرگان و تورم

زمان می رود، بزرگان غنی و تمرین را گسترش می دهد. و پس از چند سال دوباره به خانه ترکی می افتد، جایی که او با کاترین ملاقات می کند. او نمیتوانست به عنوان یک پیانیست مشهور تبدیل شود، همانطور که او می رفت، و به خانه پدر و مادر بازگشت، جایی که همه چیز هنوز وجود دارد. هر کس نیز چای می نوشد، مادر می نویسد رمان. پس از آن، دیدار بزرگان با ترکیه دیگر ارتباط برقرار نمی کند. قهرمان غرق در خستگی، حرص و طمع و نارضایتی با زندگی و به تدریج کاهش می یابد. در خانه ترکی نیز، همه چیز همچنان باقی می ماند، قهرمانان تنها توافق می کنند و در همه جا توسعه نمی یابند.

دکتر دیمیتری Ionovich شروع کار خود را به عنوان یک دکتر Zemsky در روستای DLILIZ در مجاورت شهر استان S. آغاز کرد. قهرمان در میان افراد ساده و ناامن در خانواده Dyccé - یک وزیر کوچک کلیسا رشد کرد. با ماهیت دیمیتری یونویچ، مرد مهربان و احمقانه است، Ekaterina Turkina قهرمان را "بهترین مردم" می نامد. در چشم مردم، دیمیتری یونویچ توسط یک فرد هوشمند ظاهر می شود، در کار بسیار کار می کند. قهرمان در بیمارستان بسیار مشغول است، که نمی تواند زمان آزاد را در امور شخصی پیدا کند.

در ابتدا، دیمیتری Startseva هیچ پولی ندارد و او قهرمان زندگی می کند بسیار ضعیف است. نه مایل که روستای Dalija را از شهر S. جدا کرد، قهرمان باید بر روی پای خود غلبه کند، زیرا پولی برای اسب ها در دیمیتری یونویچ وجود ندارد. دکتر جوان نه تنها توسط یک دارو، بلکه همچنین توسط ادبیات و هنر علاقه مند است. او می تواند ساعت ها در مورد این موضوعات صحبت کند. بزرگان دوست دارند در مورد کار در بیمارستان صحبت کنند، مشتاق چه چیزی باعث می شود.

ionch را افزایش داد

به گفته جوانان سال، دکتر بزرگان "ظاهرا" در عشق با Ekaterina Turkin، که حاضر به تبدیل شدن به یک زن قهرمان، علی رغم جامعه منافع و حساسیت، که بزرگان آن را نشان می دهد، از هم جدا می شود. در عین حال، حرفه ای دکتر، به آرامی بالا می رود، و پس از یک سال از بزرگان می تواند یک زن و شوهر از اسب ها را به دست آورد و کاور را استخدام کند.

چهار سال پس از آنکه قهرمان ارتباط با کاترین را ترک کرد، خواننده تصویر دیگری را می بیند. بزرگان ناامید شدند و ضعف نفس را به دست آوردند، از راه رفتن به سمت پیاده روی رفتند و در سه اسب برتر حرکت می کردند. زمان قهرمان عمدتا توسط کار مشغول به کار است. Restieva دارای تمرین گسترده است. در صبح، قهرمان بیماران را در روستا صدمه می زند، سپس سه نفر را می برد و به شهر می رود، جایی که بیماران نیز منتظر آن هستند. قهرمان خانه در اواخر شب باز می گردد

تصویر برای کار چخوف

هیچ دوستی هیچ دوستی ندارد قهرمان بر اساس بدهی خدمات برای دیدن بسیاری از مردم و در خانه های مختلف می افتد، اما بیماران و دیگر افراد ناشی از یک ناشنوا از ناشنوا از زمان شروع است. دیدگاه های آنها در مورد زندگی، ظاهر و گفتگوها به قهرمان ناخوشایند است، به طوری که بزرگان با هیچ کس هماهنگ نیستند. زندگی قهرمان کم نور و مونوتوم، قدیمی تر فاقد تصورات است. با توجه به حس خود، قهرمان تنها "تبدیل شدن" و "کاهش" است. این کار برای شروع به سود سود تبدیل می شود و او در چنین زندگی چیزی خوب را نمی بیند.

چهار سال بعد، زمانی که بزرگان دوباره با کاترین اتفاق می افتد، او احساسات ملایم به یک زن ندارد، و دکتر فقط شادی می کند که قبل از آن ازدواج نکرده است. Ekaterina خود را پشیمان می کند که او از قدیمی تر رد کرد و می خواهد نزدیک شدن به هم بپیوندد، اما قهرمان هیچ رابطه ای نزدیک نمی خواهد. کاترین به نظر می رسد بیش از حد کم رنگ، بیان چهره قهرمان، لبخند، صدا و حتی یک لباس و صندلی در حال حاضر ناشی از رد Startsev است. در نتیجه، دکتر متوقف می شود از ترکیه.

دیمیتری دیمیتری دیم

چند سال دیگر طول می کشد، و دکتر بزرگان تبدیل به یک نوع ناخوشایند، که اطراف نام آن منحصرا "یون ها" است. دکتر حتی بیشتر در حال مرگ بود، او چهره ناسالم را به سختی تبدیل کرد، شروع به نفس کشیدن سخت کرد و اکنون او تنها می تواند سرش را پشت سر بگذارد. قهرمان ثروتمندان بسیار زیاد است، به طوری که او خود را املاک و دو خانه در شهر خرید، و در حال رفتن به خرید سوم. کار حتی بیشتر شده است، و قدیمی تر "یک بار آه".

"سرگرمی" عجیب و غریب در قهرمان به نظر می رسد - در شبها، آنها پول را از تمام جیب از بیماران در روز، و دوست داشتنی کسانی که دوباره محاسبه می کنند. هنگامی که یک مقدار نسبتا بزرگ استخدام می شود، قهرمان پول را به حساب در جامعه وام متقابل می دهد.

شخصیت ماستا در نهایت بدتر خواهد شد و زندگی به طور کامل از معنی و یکنواخت است. دکتر به راحتی بر روی بیماران آزار دهنده است، عصبانی و افزایش صدای، به نظر می رسد به کف با چوب. قهرمان تنها زندگی می کند، او هیچ منافع را ترک نکرده است. خسته کننده قدیمی تر در شبها، قهرمان به باشگاه می رود، جایی که او پیچ را بازی می کند، و سپس به تنهایی پشت یک میز بزرگ میپردازد. جوانان عشق برای کاترین ترکینا به نظر می رسد تنها قسمت نور در زندگی قهرمان است.

بیوگرافی بیشتر از قهرمان ناشناخته است.

نقل قول

"در حالی که کارت های شما را با یک توریست بازی می کنید یا با او غذا می خورید، این یک مرد مسالمت آمیز، آرام و حتی یک مرد ناامید است، اما تنها ارزش صحبت کردن با او در مورد هر چیزی غیر قابل قبول، به عنوان مثال، در مورد سیاست یا علم، به عنوان یک به عنوان یک مرده و یا چنین فلسفه ای را ایجاد می کند، احمقانه و بد که تنها دست به نفرت و حرکت می کند، باقی می ماند. "" نه کسی که نمی داند چگونه یک خط بنویسد، اما کسی که آنها را می نویسد و نمی داند چگونه آن را پنهان کند . "اگر افراد با استعداد ترین در کل شهر خیلی بد باشند، پس چه باید شهر باشد."

ادامه مطلب